به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Monday, May 31, 2010

نکته 76 - هنر پرسشگری سقراطی


هنر پرسشگري سقراطي براي متفکران انتقادي مهم است زيرا هنر پرسشگري براي تعالي انديشه، جايگاه خاصي دارد. پرسشگري سقراطي يعني پرسشگري هدفمند، عميق و علاقه مند به ارزيابي جواب ها

بين تفکر انتقادي و پرسشگري سقراطي، ارتباط ويژه اي است زيرا هر دو داراي يک نتيجه نهايي هستند. تفکر انتقادي منجر به نگاه همه جانبه به عملکرد تفکر مي شود و پرسشگري سقراطي با ايجاد پرسش هاي اساسي، کيفيت اين نگاه همه جانبه را مي افزايد

هدف تفکر انتقادي ايجاد يک نظم در انديشيدن همچنين مشاهده، ارزيابي و بازسازي انديشه، احساس و اعمال است. با پرسشگري سقراطي، تفکر انتقادي مستحکم مي شود

اصول پرسشگري سقراطي

1- به جواب هر پرسشي که مي رسيد، آن را با يک پرسش ديگر امتداد و توسعه دهيد

2- تا آنجا که ممکن است سعي کنيد مفهوم جواب را بيشتر درک کنيد

3- هر انديشه، در زماني معنا دارد که در يک شبکه با ديگر انديشه ها باشد. از طريق پرسشگري، سعي کنيد اين شبکه را بشناسيد

4- هر تفکري، انعکاس يک قصد است. براي فهم يک انديشه بايد قصد که سرمنشا آن انديشه است بايد شناخته شود : قصدم از تفکر در اين باره چيست؟

5- هر تفکري، بر اساس اطلاعاتي صورت مي گيرد. شما نمي توانيد معني انديشه تان را بفهميد تا زماني که معني و مفهوم اين اطلاعاتي که منجر به تفکر شما شده است را بيابيد : اطلاعات اوليه کدام بوده است؟ چه تجربياتي در اين باره دارم؟ از کجا متوجه شوم که اين اطلاعات درست است؟

6- هر تفکر به استنتاج و ايجاد يک معني منتهي مي شود. بدون فهم اين استنتاج ، درک تفکر امکان پدير نيست : چگونه به اين نتيجه رسيدم؟ دلايلم چه بود؟ آيا نتيجه جايگزيني هم وجود دارد؟

7- انديشه ها از به کارگيري مفاهيم بوجود مي آيند. بدون درک اين مفاهيمي که انديشه را شکل داده اند نمي توان آن انديشه را درک کرد : اصلي ترين ايده اي که مبنا قراردادم چيست؟

8- هر انديشه اي در بستر يک سري فرضيات رشد مي کند. اين فرضيات و آنچه که از پيش به عنوان درست پذيرفته شده است را بشناسيد : دقيقاً چه فرضياتي را دارم و چرا آنها را درست فرض کرده ام؟

9- هر انديشه به نتيجه و پيامدي منجر مي شود که شناخت آن براي درک انديشه لازم است

10- هر انديشه در راستاي يک زاويه نگاه شکل مي گيرد. بدون شناخت اين زاويه نگاه ، نمي توان آن را درک کرد : از کدام زاويه نگاه به موضوع مي نگرم؟ آيا زاويه نگاه ديگري هم هست که بايد آن را در نظر داشته باشم؟

منبع

http://www.criticalthinking.org/articles/the-role-socratic-questioning-ttl.cfm

Saturday, May 29, 2010

نکته 75 - تحليل و ارزيابي استدلال


براي توانمندي در ارائه استدلال، راهنماي زير به شما کمک خواهد کرد

1- هر استدلالي داراي قصد است

زمان بگذاريد و عبارت قصد خود را به روشني بيان کنيد

قصد خود را از قصدهاي ديگران متمايز کنيد

هرچند وقت يکبار، خود را بازنگري کنيد که آيا در مسير قصدتان حرکت مي کنيد يا نه

قصدهاي مهم و واقعي انتخاب کنيد

2- هر استدلالي تلاش دارد تا به سوالي پاسخ دهد يا مسئله اي را حل کند

پرسش خود در موضوع را به روشني و دقت مشخص کنيد

پرسش خود را به چند صورت بنويسيد تا محدوده و معني آن واضح گردد

پرسش خود را به يک سري سوالات کوچک تر بشکنيد

اگر پرسش داراي جواب صحيح نبود، معلوم کنيد که علت ناشي از عقيده شما است يا نوع نگاه به موضوع بايد عوض شود

3- هر استدلالي مبتني بر فرضياتي است

فرضيات خود را مشخص کرده و معلوم کنيد که آيا اين فرضيات موجه هستند يا نه

توجه کنيد که تا چه حد فرضيات شما، زاويه نگاه شما را شکل داده است

4- هر استدلالي از يک زاويه نگاهي انجام شده است

زاويه نگاه خود را معلوم کنيد

زواياي ديگر نگاه را جستجو کرده و نقاط قوت و ضعف هرکدام را مشخص کنيد

در ارزيابي زواياي نگاه، تلاش کنيد تا ذهنتان باز باشد

5- هر استدلالي مبتني بر داده، اطلاعات و مدرک است

ادعاي تان را محدود به مواردي کنيد که توسط داده هايي که در اختيار داريد پشتيباني مي شود

به دنبال اطلاعاتي باشيد که در مخالفت با نظر شماست. همچنين اطلاعاتي که در موافقت با نظر شماست را هم بيابيد

مطمئن شويد که همه اطلاعات گردآوري شده شفاف، صحيح و مرتبط با موضوع هستند

مطمئن شويد که به اندازه کافي اطلاعات جمع آوري کرده ايد

6- هر استدلالي بر اساس يک مفهوم و ايده شکل مي گيرد

مفاهيم کليدي را معلوم کرده و آنها را به روشني شرح دهيد

به ساير مفاهيم نزديک و يا ديگر تعاريف موجود نيز توجه کنيد

مطمئن شويد که شما از مفاهيم به درستي استفاده کرده ايد

7- هر استدلالي داراي استنتاج يا تفسيرهايي است که به وسيله آن نتيجه نهايي ترسيم مي شود

تنها بر اساس آنچه که مدارک گواهي مي دهد، استنتاج کنيد

استنتاج ها را از نظر نداشتن تناقض با يکديگر کنترل کنيد

فرضياتي که منجر به رسيدن به اين استنتاج ها شده است را مشخص کنيد

8- هر استدلالي داراي پيامدهايي است

دلالت ها و پيامدهايي که متعاقب استدلال شما بوجود مي آيد را رديابي کنيد

پيامدهاي مثبت و منفي را جستجو کنيد

تمام پيامدهاي ممکن را در نظر بگيريد

منبع

http://www.criticalthinking.org/articles/helping-students-assess-their-thinking.cfm

نکته 74 - المان هاي استدلال : استنتاج و فرضيات


براي توانمندي در تفکر انتقادي، لازم است که بتوانيد اجزاي گوناگون يک استدلال را از يکديگر تفکيک کرده، آن را آناليز نموده و هر قسمت را ارزيابي و در نهايت رد يا قبول آن را اثبات کنيد. اجزاي استدلال عبارتند از: قصد، پرسش، اطلاعات، استنتاج، فرضيات، زاويه نگاه، مفاهيم و دلالت ها. براي راهبرد تفکر، ما نياز داريم که قصد و پرسش هايمان را به صورت شفاف بيان کنيم. ما نياز به استفاده از اطلاعات در تفکرمان را داريم. ما بايد بر اساس فرضيات صحيح، به استنتاج هاي منطقي برسيم. ما بايد زاويه نگاهمان به مسائل را به روشني بفهميم و زاويه نگاه ديگران در مسايل را نيز به خوبي در نظر بگيريم. ما بايد از مفاهيم به صورت توام استفاده کرده و متوجه باشيم که تصميم هايي که مي گيريم دلالت برچه چيزي دارد

در اين مقاله ما به استنتاج و فرضيات مي پردازيم. تشخيص استنتاج از فرضيات يکي از مهارت هاي مهم در تفکر است. بين اين دو عنصر عوامل گمراه کننده اي وجود دارد. اجازه دهيد موضوع را با تعريف اين دو شروع کنيم

استنتاج : استنتاج يک عمل ذهني است که بر اساس درستي يک موضوع، درستي موضوعي ديگر را نتيجه مي گيرد. مثلاً اگر لاتي با قمه اي در دست و صورتي برافروخته به سمت شما بيايد، شما استنتاج مي کنيد که قصد حمله به شما را دارد و از اين رو در صدد دفاع از خود بر مي آييد. استدلال مي تواند صحيح يا ناصحيح، منطقي يا غيرمنطقي و موجه يا غير موجه باشد

فرضيات : فرضيه آن چيزي است که به عنوان درست از پيش مي پذيريم. معمولاً اين چيزي است که قبلاً آموخته ايم و در مورد آن پرسشي نداريم. فرضيات بخشي از نظام عقيدتي ماست. ما فرض مي کنيم که عقايد ما درست است و بر اساس آن جهان پيرامون خود را تفسير مي کنيم. اگر معتقد باشيم که در زمستان به تنهايي کوهنوردي کردن در مناطق خلوت، کار خطرناکي است، استنتاج ما اين خواهد بود که انجام اين کار عواقب خطرناکي خواهد داشت. اگر عقايد ما درست نباشد، فرضيات ما نيز درست نخواهد بود. عقايد و فرضيات، تنها مي تواند موجه يا غير موجه باشد؛ بسته به اينکه براي آن دليل خوبي داريم يا نه. به اين مثال توجه کنيد: "صداي خراشيدن شدن ناخن بر در را شنيدم از اين رو بلند شدم تا به گربه اجازه بدهم بيايد تو" . اين استنتاج بر اين اساس بود که تنها گربه چنين صدايي را ايجاد مي کند و آن هم در زماني که بخواهد وارد شود.

انسان به صورت معمول، عقايدش را به جاي فرضيات در نظر مي گيرد و بر اساس همين فرضيات هم استنتاج مي کند. بايد نسبت به مکاني که در آن هستيم، کاري که بدان مشغوليم و آنچه که جاري است، حساس بود. استنتاج ها و فرضيات در تمام زندگي ما سرايت کرده است زيرا بدون آنها نمي توانيم عمل کنيم. قضاوت ها، تفسيرها و نتيجه گيريهاي ما براساس عقايد ماست

وقتي انسان در موقعيتي قرار مي گيرد او براي آن موقعيت معني اي مي سازد. انسان به صورت طبيعي براي عمل و فهميدن نياز دارد که استنتاج کند. وقتي ابر سياه را مي بيند مي گويد باران خواهد باريد. وقتي صداي بسته شدن را مي شنود مي گويد کسي وارد شد. وقتي اخم کسي را درهم مي بيند، مي گويد ناراحت است. اگر دوستي دير به قرار برسد مي گويم او بدقول است. وقتي فرد قدبلندي را مي بينيم مي گويم بايد بسکتباليست خوبي باشد. با خواندن بخشي از کتاب در مورد کل کتاب نظر مي دهيم. برخي از اين استنتاج ها موجه هستند و برخي هم نه

استنتاج هاي ما ناشي از زاويه نگاه و پيش فرض هاي ماست. بنابراين اگر داراي ذهن بازي باشيم و بتوانيم موضوعات را از زواياي گوناگوني ببينيم به استنتاج هايبهتري مي رسيم. از همين جاست که افراد گوناگون نسبت به يک موضوع واحد داري استنتاج هاي گوناگوني هستند زيرا زاويه نگاه آنها نسبت به موضوع متفاوت است. آنها داده ها را به صورت هاي گوناگوني مي بينند. مثلاً اگر دو نفر کسي را ببينند که در کنار خيابان افتاده، اولي ممکن است بگويد که مست است و دومي ممکن است بگويد که به کمک نياز دارد. اين دو استنتاج بر اساس فرضياتي است که اين دو نفر از وضعيت مرد خوابيده دارند. همچنين استنتاج ها به زاويه نگاه آنها نيز بر مي گردد. زاويه نگاه اولي ممکن است اين باشد که انسان ها بايد نسبت به عملکرد خود مسئول بوده و از خودشان مراقبت کنند. زاويه نگاه دومي ممکن است اين باشد که مشکلاتي که براي انسان رخ مي دهد خارج از کنترل اوست.

متفکران انتقادي به استنتاج هايي که مي کنند توجه دارند همچنين به فرضياتي که استنتاج ها بر آن اساس است و زاويه نگاهي که به مسايل دارند. براي کسب اين مهارت، فکرآموزان بايد به استنتاج هايي که مي کنند توجه کرده و فرضياتي که منجر به اين استنتاج ها شده را پيدا کنند

در اينجا بايد گفت که بايد از بين معاني گوناگون دست به انتخاب زد. به عنوان مثال : آيا من استراحت مي کنم يا وقتم را تلف مي کنم؟ آيا من به دنبال گرفتن پاسخ بهتر هستم يا ستيزه جويي مي کنم؟ آيا من در يک گفتگو شرکت مي کنم يا آن را به سمت نتيجه مورد نظر خودم سوق مي دهم؟ آيا ديگران به من مي خندند يا با من مي خندند؟ آيا من از دوستانم کمک مي گيرم يا از آنها سو استفاده مي کنم؟

ما دائماً اعمالمان را تفسير مي کنيم و به آنها معني مي دهيم. ما دائماً بر اساس فرضيات و عقايدمان دست به استنتاج مي زنيم. همچنين ما دائماً از خودمان، شغلمان، همکارانمان، شاگردانمان، فرزندانمان و به طور کلي در مورد جهان ، فرضياتي را درست مي کنيم. ما چيزهايي را به عنوان درست مي پذيريم چون نمي توانيم در مورد هرچيزي دست به پرسش و تحقيق بزنيم. البته برخي از اين چيزهايي که به عنوان درست پذيرفته ايم در واقع درست نيست. به عنوان مثال، گاهي براي خريد به فروشگاه مي رويم با فرض اينکه پول به همراه داريم اما وقتي مي رسيم متوجه مي شويم که پولمان را در خانه جا گذاشته ايم. و به همين ترتيب بسياري از فرضياتي که داريم در واقع درست نيست. (به اصطلاح، چي فکر مي کردم و چي شد). اين فرضيات بر اساس درک از مفاهيم پايه و اصول حاصل مي شود.

از اين رو بايد دائم فرضيات و گاهي نيز عقايد خود را مورد سوال قرار دهيم و نسبت به درستي آنها شک داشته باشيم.


منبع

http://www.criticalthinking.org/articles/ct-distinguishing-inferencs.cfm

Thursday, May 20, 2010

نکته 73 - چگونه نگرشی انتقادی داشته باشيم - قسمت سوم


نکته 5 : در هرجا و هرزمان، کسب دانش کنيد

بر نظام ضعيف آموزشي غلبه پيدا کنيد

دانش را بجوييد و چگونه يادگرفتن را ياد بگيريد

رباينده اطلاعات شويد چون هرچه بيشتر بدانيد، فريب دادن شما سخت تر است

اما تنها داشتن اطلاعات کافي نيست و همچنين تنها علاقه مندي به انتقادي انديشيدن کافي نيست

نکته 6 : همواره تفکر خود را ارزيابي کنيد

متفکران انتقادي به صورت پيوسته تفکرشان را ارزيابي مي کنند

خطاهاي موجود در نحوه استدلال کردن ديگران را تشخيص دادن يک چيز است و آگاه بودن از خطاهاي خود چيز ديگري است. ما از خطاهاي ذهني خود آگاه نمي شويم مگرا ينکه از فرايند دليل آوردن خود مطلع شويم. اين کاري زمان بر، مشکل، دردآور اما ضروري است

نکته 7 : کسب ويژگي متفکران

ويژگي متفکران به قرار زير است

فروتني متفکرانه

تلاش کنيد تا ميزان ناداني خود را کشف کنيد

تلاش کنيد تا تعصبات و پيش داوري هاي خود را پيدا کرده و آنها را کنار بگذاريد

عقايد خود را معلوم کنيد و صحت آن را بررسي نماييد

بپذيريد که شما خطاپذيريد و ممکن است استدلال هاي شما داراي اشتباهاتي باشد

شجاعت متفکرانه

شجاعت به چالش کشيدن عقايد عامه پسند را در خود افزايش دهيد

در نظر داشته باشيد که عقايدي که از نظر عموم مردم خطرناک هست، گاهي کاملاً عقلاني است

اختيارات و سنت ها را زير سوال ببريد

عقايد، ايده ها و ديدگاه هاي خود را مطرح کنيد اگرچه با فشار زيادي همراه باشد

هويت خود را بر اساس عقايدتان تعيين نکنيد

همدلي متفکرانه

بياموزيد که ديدگاه هاي مخالف را بدون آزردگي بپذيريد

توانايي همدلي خود را افزايش دهيد

همگام بازنگري استدلال هاي ديگران، خيرخواه باشيد

تصور کنيد ديگران چگونه به دلايل شما نگاه مي کنند

صداقت متفکرانه

هرگز تلاشي براي ترغيب ديگران به عقايد خود نداشته باشيد

صادقانه خطاهاي استدلال خود را بپذيريد

تناقض هاي انديشه خود را پيدا کنيد

پشتکار متفکرانه

در انديشيدن تنبل نباشيد

در برخورد با مسايل، متوقف نشويد

در مواجهه شدن با پيچيدگي ها و نا اميدي ها، دست از کار نکشيد

تمرين کنيد، دوباره و دوباره سعي نماييد

در انجام فعاليت هاي متفکرانه ممکن است زمان و انرژي زيادي را از شما بگيرد، مشتاق باشيد و سخت بکوشيد

تبديل شدن به يک متفکر انتقادي حرفه اي کار مشکلي است

اطمينان در ارائه دليل

متوجه باشيد که ارائه دليل وقتي مثمر ثمر است که به درستي انجام شده باشد

شواهد مرتبط با اثبات عقايد را جدي بگيريد و به آن بي اعتنا نباشيد

براي تحقيق به عنوان روشي براي يافتن حقيقت، ارزش قائل شويد

از تحقيق در حل مسائل استفاده کنيد

تحقيق به عنوان يک تمرين ذهني براي سلامت روان مناسب است

براي ايجاد شهروند دمکرات، ما به تحقيق نياز داريم

متوجه باشيد که سفسطه، استدلال خوبي نيست

استقلال تفکري

براي استقلال انديشه ارزش قايل باشيد

براي خودتان فکر کنيد

در اينکه به چه چيزي فکر کنيد، چه عقيده اي را بپذيريد، چه احساسي داشته باشيد و براي چه چيزي ارزش قايل باشيد، به ديگران وابسته نشويد

البته نسبت به آنچه ديگران مي گويند بي تفاوت نيز نباشيد

Tuesday, May 18, 2010

نکته 72 - چگونه نگرشی انتقادی داشته باشيم - قسمت دوم


نکته 3 : از پيام هايي که تکيه زيادي بر ترغيب کردن دارد، اجتناب کنيد

اين نوع از پيام ها معمولاً به نفع شما نيست بلکه براي منافع کس ديگري است. با کنار کشيدن خود از معرض اين نوع پيام ها، زمان و انرژي خود را حفظ کنيد. اگر شما آن را نخوانيد، فريب نخواهيد خورد تا آنچه که آن پيام گفته را باور کنيد يا انجام دهيد

از رسانه هاي ارتباط جمعي و تبليغات پرهيز کنيد؛ بسيار خوب ما نمي توانيم از دوستان و خانواده و هم چنين از تبليغات و رسانه هاي ارتباط جمعي، کناره گيري کنيم؛ اما نسبت به فريب ها و حقه هاي منطقي که در آن است، مشکوک و اگاه باشيد

نکته 4: متوجه اشتباه ها و حقه هاي منطقي باشيد که براي فريب شما به کار مي رود

دو نوع خطاي ذهني وجود دارد: رسمي و غير رسمي

خطاهاي رسمي آنهايي هستند که در استدلال ها به کار مي رود. اين خطاها ناشي از منطق نادرست است - توضيح : اين خطاها در نکته هاي از شماره 47 الي 52 همين وبلاگ توضيح داده شده است

خطاهاي غير رسمي ناشي از مشکلات ديگر با استدلال است نه با نحوه دليل آوردن

براي غلبه بر خطاهاي رسمي بايد منطق را فراگرفت و آن را به کار بست

براي غلبه بر خطاهاي غير رسمي بايد متفکر انتقادي شد و آن را در عمل به کار گرفت

خطاهاي غير رسمي دو نوع هستند خطاهاي ناشي از بودن و خطاهاي ناشي از نبودن

خطاهاي ناشي از بودن هنگامي است که کسي تلاش دارد از طريق گمراه کردن، تهيديد کردن، دروغ گفتن، درخواست هاي عاطفي و مواردي از اين دست فريب دهد

خطاهاي ناشي از نبودن، پيچيده تر است. اين خطا ناشي از نبود اطلاعاتي است که باعث مي شود شما آنچه را که گوينده مي خواهد را بپذيريد. شناخت خطاهاي ناشي از عدم ارائه اطلاعات، زماني ميسر است که شما خودتان آن اطلاعات را داشته باشيد

اينجاست که اهميت داشتن اطلاعات و دانش مشخص مي شود

Monday, May 17, 2010

نکته 71 - چگونه نگرشی انتقادی داشته باشيم - قسمت اول


نکته 1 : در هر ارتباط مشخص کنيد که آيا در تلاش براي ترغيب کردن است يا متقاعد کردن

تبليغات سعي در ترغيب کردن از راه روش هاي روان شناسي، دلايل نادرست و تحريک عواطف دارد

در واقع، در موارد زير انتظار فريب خوردن را داشته باشيد

  • تبليغات
  • سرمقاله
  • نامه اي از سردبير
  • آشنايان و خانواده
  • سخنراني هاي سياسي
  • وسايل ارتباط جمعي

براي بررسي اينکه آيا يک ارتباط از نوع ترغيب کردن است، به اين موارد توجه کنيد

  • قصد
  • منبع
  • نويسنده
  • موقعيت
  • محرک و عامل انگيزش

نکته 2: در هر نوع ارتباط (ترغيب کننده يا متقاعد کننده)، مشخص کنيد که از شما انتظار مي رود چه چيزي را بپذيريد يا چه کاري را انجام دهيد

ارتباطات داراي دو نوع هستند : صريح (مستقيم) يا زيرآستانه اي (غيرمستقيم

چنانچه قصد از ارتباط، متقاعد کردن باشد، نتيجه وقتي حاصل خواهد شد که شما از قصد آن آگاه باشيد. بنابراين ارتباط متقاعد کننده پيامش را به صورت صريح و آشکار بيان مي کند

چنانچه قصد از ارتباط، ترغيب کردن باشد، نتيجه وقتي حاصل خواهد شد که شما از قصد آن آگاه نباشيد. بنابراين ارتباط از نوع ترغيب کننده پيامش را به صورت نامحسوس و زيرآستانه اي منتقل مي کند

با فهميدن اينکه قرار شما از اين ارتباط چه عقيده اي را کسب کنيد، مي توانيد در مورد زمان و ميزان ارزيابي اين ارتباط تصميم گيري کنيد

Sunday, May 16, 2010

نکته 70 - چگونه نگرشي انتقادي داشته باشيم – مقدمه


اگر مي خواهيد از تفکر انتقادي برخوردار باشيد لازم است که نگرش انتقادي داشته باشيد. براي داشتن نگرش انتقادي، با يک سري موانع روبرو هستيم که در اين مجموعه گفتار، راه هاي غلبه بر اين موانع، بيان خواهد شد. اما مهم ترين مانع ترس است

  • ما ممکن است از اين بترسيم که نتوانيم يک متفکر انتقادي شويم
  • ما ممکن است از اين بترسيم که با آنکه انتقادي بينديشيم اما نتوانيم دلايل مناسب بياوريم
  • ما ممکن است از اين بترسيم که کسي ما را جدي نگيرد
  • ما معمولاً از تلاش زياد ذهني واهمه داريم
  • گاهي اوقات ما مي ترسيم که هويت مان را از دست بدهيم زيرا هويت ما بر اساس اعتقادات ما شکل گرفته است. و چه رخ خواهد داد اگر اعتقادات ما شکننده تر از آن باشد که فکر مي کنيم؟
  • به همين صورت اگر يکي از اعتقادات مطلوب ما اشتباه باشد، ممکن است از نظر ذهني متلاشي شويم
  • ما معمولاً از برخورد کلامي مي ترسيم – در ذهن اکثر افراد، ارائه استدلال به معني جنگ است
  • ما از اينکه احساس حماقت کنيم مي ترسيم زيرا ممکن است کسي به ما بخندد
  • ما از اينکه متفاوت باشيم مي ترسيم

ما نياز به عقلانيت داريم

عقلانيت براي موارد زير کاملاً ضروري است

  • يافتن حقيقت
  • حل مسئله
  • سلامتي رواني (به غير از موارد موروثي)
  • فعاليت هاي رواني
  • دوري از خرافات
  • دموکراسي
  • کنترل بر خويش

فراگيري تفکر انتقادي ضروري است زيرا

  • نظام آموزشي به ما نحوه تفکر کردن را ياد نداده است
  • ديگران مي خواهند ما را کنترل کنند
  • اغلب ارتباطات براي تحت تاثير قرار دادن عقايد و رفتارما است
  • رفتار ما از اعتقادات ما ناشي مي شود

دو راه براي تحت تاثير قرار دادن عقايد ديگران وجود دارد: ترغيب کردن يا متقاعد کردن

  • ترغيب يعني تلاش براي تحت تاثير قرار دادن عقايد ديگران از هر راه ممکن
  • ترغيب کردن غير اخلاقي است زيرا بر مبناي حقه، فريب، تهديد و مواردي از اين دست است
  • ترغيب بر مبناي نيازهاي عاطفي يا تمايلات رواني است
  • اما متقاعد کردن بر اساس اصول منطقي در ايجاد يک عقيده است
  • متقاعد کردن بر مبناي حقه، فريب و يا خشونت نيست
  • ترغيب کردن عي بر آن دارد که اختيارات افراد را کاهش دهد در صورتي که متقاعد کردن، اختيارات افراد با دادن اجازه به آنها که بر اساس دلايل تصميم بگيرند را تقويت مي کند

در پست هاي بعدي در مورد راه هاي ايجاد نگرش انتقادي صحبت خواهيم کرد

Saturday, May 15, 2010

نکته 69 - آموزش تفکر انتقادی - آناليز استدلال - قسمت ششم


استدلال مبتني بر تشابه

تشابه يعني اينکه دو موضوع متفاوت از جهاتي مانند يکديگر هستند مثلاً

- سرمايه دارها مانند خون آشام هستند

- همانند زمين، سياره اروپا نيز داراي جوي است که حاوي اکسيژن است

تشابه هاي بالا، استدلال نيستند اما تشابهات معمولاً در استدلال به کار مي رود. براي استدلال از طريق تشابه بايد گفت آنچه که در مورد يک موضوع درست است بايد در موضوع متشابه هم درست باشد. اين را استدلال از طريق تشابه مي گوييم. به مثال هاي زير توجه کنيد

- ممکن است در سياره اروپا هم زندگي وجود داشته باشد زيرا آنجا نيز داراي جوي است که حاوي اکسيژن است

- داستان اين رمان، مانند داستان ديگر رمان هايي است که خوانده ايم از اين رو احتمالاً اين رماني کلافه کننده است

- جهان هستي مانند يک ساعت پيچيده است. ما تصور نمي کنيم که يک ساعت به صورت تصادفي به وجود آمده باشد. چنين چيز پيچيده اي بايد توسط کسي درست شده باشد. جهان هستي به مراتب از ساعت پيچيده تر است بنابراين بايد توسط موجودي به مراتب هوشمندتر درست شده باشد

در استدلال مبتني بر استدلال، دو موضوع بايد از يک يا چند جهت با يکديگر متشابه باشند. يک ماشين با يک گنجشک خيلي متفاوت است اما هر دو از اين جهت که متحرکند، متشابه مي باشند. يک ماشين لباس شويي و جامعه خيلي متفاوتند اما از اين جهت که هر دو ضايعاتي دارند، متشابه مي باشند. بنابراين وقتي مي خواهيم از استدلال متشابه استفاده کنيم، بايد به وضوح مشحص کنيم که از چه جهاتي دو موضوع داراي تشابه هستند. سپس بر اساس اين جنبه هاي متشابه به نتيجه برسيم. براي ارائه استدلال مبتني بر تشابه، بايد فرايند زير صورت پذيرد

دليل 1 : موضوع X و موضوع Y از اين جهات داراي تشابه هستند : Q1، Q2 ، ...و Qn

دليل 2 : موضوع X داراي خواص P است

نتيجه گيري : موضوع Y هم بايد داراي خواص P باشد

ارزيابي استدلال مبتني بر تشابه

براي ارزيابي صحيح بودن استدلال مبتني بر تشابه، به موارد زير توجه کنيد

تشابه: اول از همه کنترل کنيد که آيا دو موضوع واقعاً متشابه هستند يا خير

ارتباط : حتي اگر دو موضوع متشابه بودند، بررسي کنيد که آيا اين تشابه ها به نتيجه گيري مرتبط است يا خير. مثلاً اگر دو کتاب داراي جلد سبزي باشند و يکي از آنها غير مفيد باشد، آيا اين دليل مي شود که ديگري هم غير مفيد باشد؟

تعداد: هرچه جنبه هاي متشابه که با نتيجه هم مرتبط باشد، بيشتر باشد، استدلال قوي تر است.

عدم تشابه: حتي اگر دو موضوع خيلي به هم شباهت مرتبط با نتيجه گيري داشته باشند، بايد موارد عدم تشابه را هم در نظر بگيريم؛ زيرا ممکن است نتيجه گيري را تحت الشعاع قرار دهد.

تمرين :

استدلال هاي زير را ارزيابي کنيد

- ما نبايد رسانه ها را براي تخريب ارزش هاي اخلاقي سرزنش کنيم. آنها مانند گزارش هاي هواشناسي هستند که واقعيت ها را بيان مي کنند. اگر هوا بد بود نبايد گزارش هوا شناسي را سرزنش کرد

- در امور خانواده، دموکراسي متناسب نيست. واليدن بايد داراي حق نامحدود باشند زيرا آنها از بچه هايشان عاقل تر هستند و مي دانند چه چيزي براي آنها بهتر است. به همين صورت، دموکراسي بهترين ساختار سياسي در يک جامعه نيست بلکه نياز به رهبري است که مانند والدين، صلاح جامعه را بهتر از مردم بداند

- اي زن ها، خود را به شوهرانتان بسپاريد زيرا شوهر مانند سر براي زن است همانطور که مسيح همانند سر براي کليساست. «انجيل، نامه رسولان، سنت پال»

منبع

http://philosophy.hku.hk/think/arg/analogy.php

Friday, May 14, 2010

نکته 68 - آموزش تفکر انتقادی - آناليز استدلال - قسمت پنجم




استدلال هاي پيچيده

يک استدلال ساده، استدلالي است که شامل يک يا چند سري دليل و يک نتيجه است. يک استدلال پيچيده شامل يک سري از استدلال هاست که نتايج و يا دلايل آنها روي يکديگر قرار مي گيرند. استدلال هاي پيچيده بسيار متداول هستند زيرا بسياري موضوعات و مناظره ها پيچيده بوده و شامل علت هاي متعددي هستند. براي فهم يک استدلال پيچيده، بايد ساختار آن را آناليز کرد. کشيدن يک دياگرام در اين باره مي تواند مفيد باشد


دياگرام استدلال

به اين مثال توجه کنيد

3) پاريس در فرانسه است

2) و فرانسه در اروپا است

1) در نتيجه پاريس در اروپا است

در اين مثال دو دليل به يکديگر متصل شده و نتيجه گيري حاصل را منجر شده اند. به بيان ديگر، دو ليل با همکاري يکديگر، منجر به نتيجه شده اند و بدون يکي از آنها، رسيدن به نتيجه ميسر نيست. دياگرام اين استدلال به قرار زير است






روش ترسيم دياگرام استدلال به قرار زير است

1- مهم ترين يا اصلي ترين نتيجه گيري را مشخص کنيد

2- دلايلي که اين نتيجه گيري را پشتيباني مي کند را معلوم کنيد. اين ها دلايل استدلال اصلي است

3- دلايل ديگري که دلايل اصلي را پشتيباني مي کند، آنها را نيز معلوم کرده و همين رويه را در مورد آنها اعمال کنيد

4- دلايل و نتيجه گيري ها را با عدد يا حروف، برچسب بزنيد

5- اين برچسب ها را در يک دياگرام درختي ترسيم کرده و دلايلي که نتيجه گيري ها را منجر مي شود با پيکان به يکديگر وصل کنيد

به اين مثال توجه کنيد

علي نمي تواند به مهماني بيايد زيرا موتورش خراب شده است. احمد نيز نمي تواند به مهماني بيايد زيرا بايد در اداره اش حاضر باشد. من کس ديگري را هم به مهماني دعوت نکردم، بنابراين هيچ کس به مهماني نخواهد آمد

ما مي توانيم اين دلايل و نتيجه گيري ها را به صورت زير برچسب زده و آنها را فرموله کنيم

1- علي نمي تواند به مهماني بيايد

2- موتور علي خراب شده است

3- احمد نمي تواند به مهماني بيايد

4- احمد بايد در اداره اش حاضر باشد

5- من کس ديگري را به مهماني دعوت نکردم

6- (نتيجه گيري اصلي) هيچ کس به مهماني نخواهد آمد

ما مي توانيم دياگرام اين استدلال را به صورت زير ترسيم کنيم










بنابراين 1 و 3 نتايج مياني است که به همراه 5 منجر به نتايج نهايي شده است. البته شايد شما اين مثال را بدون دياگرام هم متوجه شويد اما براي فهم استدلال هاي پيچيده، استفاده از دياگرام ضروري است

تمرين

دياگرام استدلال هاي زير را ترسيم کنيد

1- اين کامپيوتر مي تواند فکر کند 2- بنابراين هوشمند است 3- ما نبايد هيچ موجود هوشمندي را بکشيم 4- بنابراين نبايد اين کامپيوتر را خاموش کرد

1- بسياري از مردم تصور مي کنند که برنزه شدن منجر به جذابيت مي شود 2- اما واقعيت اين است که در معرض طولاني نور خوشيد قرار گرفتن براي سلامتي زيان دارد 3- اين نشان داده شده است که نور آفتاب منجر به پيري زودرس پوست مي شود 4- اشعه ماوراء بنفش خورشيد مي تواند منجر به سرطان پوست شود

1- اگر مرجان اينجا است، بنابراين مهتاب نيز اينجاست 2- از اين رو اگر مهتاب اينجا نيست، بنابراين مرجان نيز ايجا حاضر نيست 3- مهتاب اينجا نيست 4- به احتمال زياد مرجان هم در اين اطراف نيست

1- تمام دانشجويان دانشگاهي بايد با تفکر انتقادي آشنا شوند 2- به علاوه تفکر انتقادي براي نجات اقتصاد جديد هم ضروري است 3- ما بايد خود را با تغييرات وسيع، منطبق سازيم و استفاده از اطلاعات در تصميم گيري را نقد کنيم 4- همچنين تفکر انتقادي مي تواند ارزش ها و اهدافمان از زندگي را انعکاس دهيم 5- بالاخره تفکر انتقادي ما را در بهبود و ضعيت درسي مان کمک مي کند

منبع