به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Tuesday, October 18, 2011

نکته 202- چگونه مثل شکسپیر فکر کنید

سابقه ادبی شکسپیر به یک ربع قرن بین سالهای 1585 تا 1612 میرسد. این زمانی انجام شد که زبان انگلیسی در یک مرحله قدرتمند در حال گسترش و توسعه بود. روانی و سیالیت بزرگ زبان انگلیسی مدرن در مراحل اولیه خود، به شکسپیر مقدار زیادی فضا برای نوآوری ارائه داد. شکسپیر در تمامی غزلیات، اشعار، روایتها و نمایشنامه هایش از 17677 واژه استفاده کرد که حدود 10% از این واژه ها، یعنی حدود 1700 واژه، جدید و برای اولین بار استفاده شده اند. او اینکار را با استفاده از تغییر بخشی از بیان واژه ها، اضافه کردن پیشوند و پسوندها، اتصال واژه ها به یکدیگر، استفاده از واژه های زبانهای خارجی، و یا اختراع یک واژه جدید انجام داد. این همان راهی است که اسنوپ داگ (خواننده موسیقی امروزی رپ) استفاده میکند.

منظور چیست؟ در گذشته بسیاری از تحقیقات، آزمایشات و مطالعات روی اثرات و عدم سلامتی مغز نشاندهنده این بوده که مغز توانایی انجام چه کارهایی را دارد. پرفسور فیلیپ دیویس در دانشکده زبان انگلیسی دانشگاه لیورپول، در حال تحقیقات مختلف روی مغز است. او نام مطالعات خود را "تغییرات کارکردی" گذاشته است. این مطالعات نشاندهنده این است که چگونه اشتباهات خلاقانه شکسپیر باعث "تغییرات مسیر ذهنی و باز کردن راههای جدید" برای آنچه مغز میتواند انجام دهد، شده است. بویژه ابداع نحوه سنجیده تغییر در بخشی از بیان یک واژه شکسپیر، ما را بجای گیج کردن، به هیجان میاورد.

دیویس با کمک دانشمندان تصویربردار مغز، به بررسی پردازش آزمایشات زبانشناسی مغز و اعصاب پرداخت. این آزمایشات نشان داد زمانی که مردم میدانند شنیده ها و گفته هایشان ثبت میشود، واکنش متفاوتی برای بکار بردن جملات دارند.

یک نوع اندازه گیری برای واکنشهای مغزی بنام ( ان 400) وجود دارد، بدین معنی که بعد از 400 هزارم ثانیه، مغز یک فکر یا یک درک را فهم میکند. این زمان طبیعی واکنش مغز است. از سوی دیگر، نوعی متفاوت در اندازه گیری واکنشهای مغز بنام (پ 600) وجود دارد که نشان میدهد مغز در اوج فعالیت خود 600 هزارم ثانیه طول میکشد که انواع کاملا متفاوت فکر یا درک را فهم و تجربه کند. دیویس این واکنش (پ 600) را "اثر عجیب" مینامد بدین دلیل که در حالت هیجان زده مغز در "حالت مردد آگاهی" است. جای تعجب نیست که شکسپیر استاد استنباط (پ 600) بود یا آنگونه که دیویس میگوید: متفکر کبیر، شکسپیر، نمونه غالب در ادبیات دوره الیزابت اول است. تجسم این آزمایش اینگونه است:


اما چگونه زبان شاعرانه با زبان محاوره متفاوت است؟ این نمونه ها را در نظر بگیرید که شکسپیر چگونه کاربرد دستور زبان واژه ها را تغییر داده است:

صفت به فعل تبدیل شده: خونم را غلیظ کن – از قصه زمستان

ضمیر به اسم تبدیل شده: ظالمانه ترین زنده او – از شب دوازدهم

اسم به فعل تبدیل شده: او فرزند بودن همانگونه که من پدر بودم – از شاه لیر

همانطور که تحقیقات دیویس نشان داده است مغز بجای رد نقص قوانین صرف و نحو و ترکیبی ، آنها را میپذیرد و توسط تجربه دستور زبان عجیب و غریب برانگیخته میشود. هنوز کاملا ثابت نشده است که مغز دارای بخشی با عنوان "مخالفت با افعال" است. اما دیویس میگوید که تحقیقات او نشان میدهد "در لحظه تردید"، در اثر تحریکات تغییرات کاربردی، مغز نمیداند که چه بخشی به کدام واژه اختصاص دارد.

چه اهمیتی دارد؟ از نظر دیویس، ما به زبان خلاق نیازمندیم که مغز را زنده نگه داریم و زبان امروزی ما با نقاط و جملات ساده نوشته میشوند، سقوط فابل پیش بینی است. اغلب میتوان قبل از اینکه کسی جمله خود را باتمام برساند، آنرا حدس زد و این نشانه به بن بست رسیدن تدریجی مغز است.

دیویس همچنین درباره امکانات تحقیقات برنامه های کاربردی در زمینه های دیگر مانند درمان زوال عقل، سخن میگوید. او میگوید:" برای امید یافتن و رسیدن به راههایی برای درمان زوال و افسردگی عقل باید با صدای بلند برای بیماران کتاب خواند." فراموش نکنیم، دیویس اولین و مهمترین پژوهشگر ادبی است. استدلال او اینستکه، افزایش فعالیت ذهنی در پاسخ و واکنش مغز به تجربیات او، ممکن است یکی از دلایلی باشد که چرا نمایشنامه های شکسپیر چنین تاثیر بسزا و شگرفی بر خوانندگان و بینندگان دارد. دیویس میگوید: چیزی که در قلب شکسپیر است همان شعر"ظرفیت سریع صاعقه" است که بوسیله جعل صنعت کنایه و استعاره" یک سالن تئاتر" در مغز ایجاد میکند

درس: بجای گذاشتن الکترودهای متعدد در روی پوست سر خود، چهار جمله زیر را بخوانید و از خود بپرسید که کدامیک را بیشتر دوست دارید؟

یک- یک پدر و یک پیرمرد مهربان: او شما را غضبناک کرد

دو- یک پدر و یک پیرمرد مهربان: او شما را زغال چوب سیاه کرد

سه- یک پدر و یک پیرمرد مهربان: او شما ریزاند

چهار: یک پدر و یک پیرمرد مهربان: او شما را دیوانه کرد

اگر این آزمایش روی شما کارکردی داشته باشد باید اینگونه عمل کند: جمله اول میباید اسنباط طبیعی مغز باشد. مغز این جمله را بازشناسی وحس میکند. بر خلاف جمله دوم که مغز آنرا مردود میشمارد. خط سوم پاسخ اندازه گیری هر دو روش (پ 600 و ان 400) است، زیرا که هر دو دستور زبان و معنا را نقض کرده و حروف نامربوطند. خط چهارم نمونه ای از تغییرات کاربردی است که در "شاه لیر" هم بکار گرفته شده. حال مغز شما مثل شکسپیر فکر میکند.

مترجم: فرشاد سجادی

منبع:

http://bigthink.com/ideas/37731

Thursday, October 13, 2011

نکته 201- اگر خواستار بازخورد مثبت هستید، به کسی اجازه تفکر ندهید

قطعا هیچ چیز اشتباهی در مورد نقد و نظرخواهی وجود ندارد، اما در بسیاری از مواردی که نیاز به بازخورد (فیدبک) مثبت و خوب دارید، اولین چیزی که باید از آن اجتناب کنید افکار دیگران است. بدین دلیل: فرض کنید که شما یک برنامه نرم افزار جدید خلق کرده اید و برای استفاده بهتر و ساده تر، از دیگران نظرخواهی میکنید. تصمیم میگیرید یک آزمایش کلی را انجام دهید و از کسانی که در ارتباط با ساخت این برنامه نویسی و پروژه نبوده اند، دعوت میکنید که به دفتر شما بیایند، جلو کامپیوتر بنشینند و از این نرم افزار استفاده کنند و نظرشان را در مورد کار شما بگویند تا شما تجربه خود را بهبود دهید. اگر از آنان تظرخواهی کردید و خواستید که فکر کنند، ممکن است این بازخورد گیری نه تنها کمک زیادی به شما نکند بلکه به ضرر شما هم تمام شود

چرا تفکر و نظر دیگران یک روش خطرناک برای دریافت بازخورد است؟ زیرا شما آنها را در یک موقعیت اجباری فکری-انتقادی قرار میدهید که البته این همان طرز فکر یک کاربر واقعی این نرم افزار نخواهد بود و همچنین از آنها راه حل میخواهید در حالی که یک کاربر واقعی که محصول شما را استفاده میکند، این کار را نمیکند. اگر شما از کسی بخواهید که چه چیزی برای شما بهتر است، او را تحت فشار برای جواب دادن قرار میدهید. این بدین معنا نیست که ضرورتا چیزی بغیر از "من نمیدانم" بشما جواب دهد، بلکه اغلب اوقات جواب یک مشکل جدید بوجود خواهدآورد. در پایان، این نوع سوالات نه تنها مفید نیستند بلکه گمراه کننده هم خواهندبود

بجای آن چه میتوان کرد؟ بجای نظرخواهی، به آنها در مورد کارتان توضیح دهید و نشان دهید که چه میکنید (نه بیشتر از آنچه روی جعبه محصول شما نوشته شده) و اجازه اکتشاف و استفاده از محصول خود را به آنان بدهید و بگذارید سئوال کنند. ببینید که چه میکنند و سئوالات آنان از کجا نشات میگیرند. اجازه دهید که بعنوان یک کاربر جدید از محصول شما استفاده و بازی کرده و آن را احساس کنند

مثال نرم افراز یک نمونه آسان و ساده بود، ولی زمینه های خلاق و هنری را هم بوجود آورد. زمانی که شخصی در حال انتقاد کردن یا پیشنهاد دادن است توانایی استفاده از طراحی، تصویر برداری، و برداشت صحیح از موضوع را ندارد. همه این چیزها همه با اولین تجربه فرد همزمان است. همانطور که کاربران در حال تجربه محصولتان هستند در مورد ثبت و یا تشریک تفکر و سئوالاتی که دارند نظر خواهی کنید. در بسیاری از موارد ممکن است بهتر باشد که جوابی به آنها ندهید تا بازخورد خود را بدهند. اجازه دهید که تجربه شخصی خود را در این باره ارائه دهند حتی بدون حضور شما. بجای اینکه کاربران را در موقعیت خاص فکری قرار دهید اگر اجازه دهید که تا حد امکان، راه و تجربه خودشان را بروند در پایان، انتقادات و پیشنهادات بهتری نصیب شما میشود

مترجم: فرشاد سجادی

منبع:

http://lifehacker.com/5739509/if-you-want-good-feedback-dont-ask-anyone-to-think

Saturday, October 08, 2011

نکته 200 - ده حقه شگفت انگیز برای بازی با مغز


ذهن مجموعه ای از تجربه عقل و آگاهی با ترکیبی از اندیشه, ادراک, حافظه, احساس, اراده و تخیل و شامل شناخت تمام فرایندهای ناخودآگاه است. ذهن, خود را بعنوان یک جریان آگاهی آشکار میکند. اعصاب شناسان, معمولا مغز را عضو اصلی آنچه ما بعنوان ذهن میشناسیم, معرفی میکنند. مغز هر زمان که بتواند ما را گول میزند و ما نه تنها آنچه را که میبینیم واقعی نیست بلکه آنجه را میشنویم, میبوییم و یا حس میکنیم, آن چیزی نیست که باید باشد. حال زمان آن رسیده که ما با مغزمان بازی کنیم و اطمینان میدهم که این بازیها کاملا امن هستند
.

ده- روش کاترفیلد

ممکن است که در ابتدا این یک شوخی بنظر بیآید. اینگونه شروع میشود که رادیو را روی یک ایستگاه تنظیم میکنیم که صدای ساکن و یکنواختی داشته باشد, سپس روی کاناپه دراز کشیده و با چسب نواری یک نیمه از توپ پینگ پنگ راروی هر یک از چشمان خود میبندیم. در مدت چند دقیقه باید مجموعه ای از تجربیات جدید حسی را شروع کنید. برخی جفتک زدن اسب در ابرها را میبینند و برخی دیگر صدای بستگان مرده خود را میشنوند. این نشاندهنده اینستکه ذهن به احساسات معتاد است بطوری که وقتی احساس کم میشود مغز شروع به ساختن احساسات برای خود میکند. توپ پینگ پنگ و صدای ساکن رادیو احساس دیدن و شنیدن را محدود میکند

نه- کوچک کردن درد

در صورت آسیب دیدگی قسمت آسیب دیده را با دوربین وارانه ببینید, بزودی شاهد کاهش درد خواهید بود. بتازگی یک مطالعه در دانشگاه آکسفورد بروی مسکنهای جدید منجر به کشف اثر دوربین وارانه و ارتباط آن با کاهش درد شده است. دانشمندان شاهد کاهش درد شخص آسیب دیده که قسمت صدمه دیده دست خود را با وارانه گرفتن دوربین نگاه کرده است, بوده اند. بدین ترتیب دست کوچکتر دیده شده و باعث درد و تورم شده است. به گفته محققان, این نشاندهنده اینستکه حتی اساسی ترین احساسات بدن از جمله درد از دیدگاه ما شکل میگیرند. بنابراین دفعه بعد اگر دست خود را بریدید به خود لطف کنید و آنرا از دورتر نگاه کنید



هشت- حس عمقی خود را گیج کنید

این آزمایش مستلزم دو عدد صندلی و یک چشم بند است. شخصی که چشم بند را میزند و چشم خود را میبندد باید روی صندلی عقبی بنشیند و سعی در خیره شدن به پشت شخصی که روی صندلی جلویی نشسته است کند و سپس با یک دست بینی شخص جلویی را و با دست دیگر بینی خود را لمس کند. این نوع لمس کردن بایدبا انگشتان از نوک بینی ها و از عقب به جلو باشد . پس از حدود یک دقیقه بیش از نیمی از افراد مورد مطالعه گزارش داده اند که بینی هایشان بیش از حد بزرگ و دراز شده است . برای همین این آزمایش را اثر پینوکیو می نامند

اثر پینوکیو همان توهم رشد بینی در شخص است، همانگونه که در شخصیت داستانی پینوکیو، وقتی که دروغ می گوید دماغش درازتر میشود. این توهم از حس عمقی نشات میگیرد و توسط لاکنر در سال 1988بررسی شد . راه دیگر توضیح این اثر این است که بوسیله تاندونهای عضله دو سر دستی که بینی شخص را گرفته ایجاد میشود . این ارتعاش باعث تحریک دوکهای عضلانی در عضله دوسر میشود . در حالات عادی این تحریک توسط کشش عضلانی انجام میشود که باعث ایجاد این توهم همزمان با جدا شدن دست از صورت میشود. زیرا انگشتانی که بینی را لمس میکنند هنوز هم در حال دادن اطلاعات لامسه در تماس با بینی هستند، در همان حال و بصورت جذب ادراکی به نظر میرسد که بینی هم در حال دور شدن از صورت است

هفت- تفکر خود را گیج کنید

پای راست خود را حدود 5 سانت بالاتر ببرید و بسمت عقربه های ساعت حرکت دهید و در همان زمان انگشت اشاره دست راست خود در هوا بسمت خلاف جهت عقربه های ساعت حرکت دهید. حرکت پای شما خلاف جهت عقربه های ساعت تغییر جهت میدهد و شما هم هیچکاری در این مورد نمیتوانید انجام دهید. نیمکره راست مغز کنترل سمت راست بدن را دارد و مسئول ریتم و زمان بندی است و نیمکره چپ مغز توانایی انجام عمل متضاد در یک زمان را ندارد, بنابراین حرکات متضاد تبدیل به یک حرکت و یک سمت میشوند

شش- شنوایی خود را گیج کنید

این آزمایش با سه نفر اجرا میشود, یک نفر موضوع یا سوژه و دو نفر ناظر. در ضمن به یک گوشی هدفون که از هر دو سمت به لوله های پلاستیکی معمولی متصل است, نیاز است. از نفر موضوع یا سوژه بخواهید که درست در وسط شما و ناظر دیگر روی صندلی بنشیند. حال هر یک از شما یک سر لوله های پلاستیکی را که به هدفون متصل است بگیرید و به نوبت در آنها صحبت کنید. نفر سوژه بدرستی جهت هر صدا را تشخیص میدهد. حال سر لوله ها را عوض کنید و باز هم به صحبت ادامه دهید. حال دیگر نفر سوژه جهت صداها را اشتباه میکند

محل تشخیص صدا در شنونده, توانایی شناسایی محل یا اصل تشخیص صدا در جهت و فاصله یا روش تکنیکی بازتاب صدا با همانند سازی آن در یک فضای سه بعدی است. سیستم شنوایی انسان تنها محدود به تعیین فاصله از منبع و بطور عمده بر اساس اختلاف زمان بین شنیده ها است. عوض کردن لوله ها باعث درک توسط اعصاب متضاد در مغز میشوند و به این ترتیب نفر سوژه قادر به تشخیص محل صدا نیست

پنج- درک عمق خود را گیج کنید

درک عمق, توانایی چشمی برای درک جهان سه بعدی است. نگاه کردن به منظره ای که تاکنون ندیده اید یا ورود به سینمای سه بعدی با یک چشم, راه درک چیزها را در ذهن شما تغییر میدهد

برای چیزهایی که تابحال دیده اید این اتفاق نمیافتد زیرا که مغز شما از قبل قضاوت زمان و مکان را دقیقا تنظیم کرده است. با این حال اگر با یک چشم بنگرید, مغز قادر به پر کردن شکاف اختلاف نخواهد بود. درک عمق ناشی از انواع نشانه های عمق است. این نشانه ها نوعا به ورودی از هر دو چشم نیاز دارند و نشانه های یک چشمی که نیازمند ورود از یک چشم هستند, جداسازی میشوند. نشانه های چشمی عبارتند از استریواوپسیس, عمق بازده از دید دو چشمی از طریق بهره برداری از اختلاف مناظر است. از انجا که تعریف درک عمق دو چشمی نیازمند عملکرد هر دو چشم است, اگر شخص فقط با یک چشم بنگرد هیچ درکی از عمق نخواهد داشت. و از این رو ورود به سینمای سه بعدی با یک چشم هیچ پدیده شگفت انگیزی نخواهد بود. این بیشتر برای اشخاصی که با یک چشم متولد شده اند محسوس است

چهار- حس خیال (فانتوم) را احساس کنید

احساس خیال تعریفی است که بعنوان برداشت شخصی تجربیاتی که مربوط به نبود عضو و یا اندامی از بدن است. این احساس معمولا پس از قطع یک عضو مثل دست یا پا ثبت شده است ولی ممکن است پس از برداشتن یک سینه یا یکی از ارگانهای داخلی نیز رخ دهد

http://www.youtube.com/watch?v=TCQbygjG0RU&feature=player_embedded


سه- موج سینوسی 18000 هرتز

سعی کنید این صدا را بشنوید. نام این صوت "زیر 20" است. بدین معنا که افراد مسن تر از بیست سال قادر به دریافت این صدا نیستند. این یک موج سینوسی 18000 هرتز است (برای مقایسه, سوتی که برای سگها بکار میرود 16000 تا 22000 هرتز است, گوش سگ قادر یه شنیدن آن است و نه گوش انسان) بعضی نوجوانان این صوت را برای زنگ گوشی موبایل خود استفاده میکنند چراکه که فقط گروه سنی آنان, ونه بزرگترها, توانایی شنیدن آن را دارند. این صوت در کشور انگلستان در برخی موارد برای عدم تجمع نوجوانان در مناطق ویژه ای که مقامات تمایل ندارند که نوجوانان جمع شوند, استفاده میشود.

گوش داخلی انسان طوری طراحی شده است که فرکانسهای مختلفی از صداها میشنود. شنیدن انسان تنها به گوش او ختم نمیشود بلکه این دامنه به مغز میانجامد. با کهولت سن, انسان توانایی شنیدن صدا های فرکانس بالاتر را از دست میدهد و به همین دلیل است که تنها نوجوانان فقط این صدا ها را میشنوند, صدا هایی که بسیاری از مسن ترها توانایی شنیدن آنرا ندارند

دو- حس درک (دریافت) عکس خود را گیج کنید

به نقطه مرکزی (علامت بعلاوه) در تصویر سیاه و سفید و حداقل برای مدت سی ثانیه خیره شوید و سپس به دیوار مقابل خود نگاه کنید, یک نقطه روشن میبینید, سپس چند بار چشمان خود را باز و بسته کنید. حال چه میبینید؟ ویا حتی چه کسی را میبینید؟

به چشمان طوطی قرمز رنگ خیره شوید و تا بیست بشمارید. سپس بلافاصله به نقطه ای در قفس خالی نگاه کنید. شبح یک پرنده سبز و آبی باید در قفس ظاهر شود. همان کار را با پرنده سبز انجام دهید و شبح یک پرنده قرمز کمرنگ ظاهر میشود.

وقتی که به تصویری برای مدت طولانی (معمولا بیش از سی ثانیه) نگاه میکنیم و سپس با یک میدان سفید جایگزین میشود, یک نوع اثر "تصویر بعدی" ظاهر میشود. توضیح عمومی برای این "تصویر بعدی" اینستکه سلولهای دریافت تصویر در انتهای چشم (سلولهای استوانه ای و مخلوطی) خسته میشوند و بخوبی کار نمیکنند. این خستگی در نتیجه سفیدی موقتی که از رنگدانه های حساس بوسیله سلولهای دریافت تصویرگرفته میشود, ایجاد میگردد و در نتیجه این اطلاعات که بوسیله سلولها, که متعادل نیستند, در "تصویر بعدی" ظاهر میشود. اگر این سلولها کمتر خسته شوند, که در نتیجه خیره شدن به تصویر در مدتی کمتر از سی ثانیه رخ میدهد, این تعادل در سلولها بهبود میابد و "تصویر بعدی" ناپدید میگردد

حال یک حقه دیگر که حس دریافت تصویر خود را گیج کنید. این حقه باعث کوری موقت یک چشم میشود (برای مدت سی ثانیه ولی نگران نباشید. ضرری ندارد). داخل یک اتاق شوید و درب را ببندید. چراغها را خاموش کنید تا اتاق تاریک شود. صبر کنید تا چشمانتان عادت به تاریکی کنند. شما با نور کمی که از زیر درب اتاق وارد میشود, حدودا قادر به تشخیص اشیا درون اتاق هستید. چشم راست خود را ببندید و با دست انرا بپوشانید. جراغ را روشن کنید ولی چشم خود را همانطور بسته نگهدارید. چراغ را برای مدت یک دقیقه روشن بگذارید تا چشم چپ شما به نور عادت کند. حال چشم راست خود را باز کنید و به اطراف خود در اتاق تاریک نگاه کنید. چه میبینید؟ چیزهایی که شما ممکن است ببنید توسط یک محقق دانشگاه یوتا بنام ولف کشف شده است. بنظر میرسد که چشم چپ شما بسته است حتی اگر باز باشد! توضیح اینستکه: چرخه بینایی طول میکشد تا عادت کند, همانگونه که چشم چپ عادت نکرده بود. این چشم شروع به فرستادن علائم و اطلاعات اشتباه به مغز میکند در نتیجه تصاویر تاریک بنظر میرسند تا اینکه چشم عادت کند

یک- حس شناخت خود را گیج کنید

نگاهی به دختر در حال چرخش کنید. چرخش آنرا در جهت یا خلاف جهت عقربه های ساعت میبینید؟من این چرخش را خلاف جهت عقربه های ساعت میبینم اما میتوانم این جهت چرخش را تغییر دهم. این برای بسیاری از مردم مشکل است. شما هم امتحان کنید

دختر در حال چرخش یک شکل کلی تر شبح توهم در حال چرخش است. تصویر یک چرخش در یک جهت مشخص, عینی نیست. این یک تصویر دو بعدی است که بسادگی تغییر به جلو یا عقب است. ولی مغز ما برای بازنمایی جهان دو بعدی تکامل نیافته بلکه جهان را سه بعدی میشناسد. بنابراین پردازش بینایی ما بدنبال تغییر تصاویر سه بعدی است ویا بدون شواهد کافی, خودسرانه بهترین گزینه را میابد, چرخش در جهت ویا خلاف جهت عقربه های ساعت, و بمحض اینکه انتخاب مناسب اتخاذ شد, توهم هم تکمیل میشود و ما تصویر چرخش را سه بعدی میبینیم

با نگاه کردن به پیرامون تصویر و یا تمرکز روی سایه ها و بخشهای دیگر ممکن است که نیروی سیستم بینایی خود را بازسازی کنید و یا ممکن است که جهت چرخش را انتخاب کنید و ناگهان تصویر جهت چرخش خود را تغییر میدهد


مترجم: فرشاد سجادی

منبع:

http://www.smashinglists.com/10-amazing-tricks-to-play-with-your-brain/