
ذهن انسان یک چیز فوقالعاده است. شناخت، عمل یا فرایند تفکر، سرعت توانایی پردازش مقادیر زیادی از اطلاعات را به انسان میدهد. برای مثال: هرگاه که چشم خود را باز میکنیم، مغز ما همواره تحت بمباران شدید تحریکات است. شما ممکن است که آگاهانه به یک چیز خاص فکر کنید، اما مغز شما در حال پردازش هزاران ایده ناخوداگاه دیگر است. متأسفانه، شناخت ما کامل نیست، و اشتباهت زیادی در قضاوتهای خود داریم که در علم روانشناسی با عنوان شناخت عقاید بیمورد (تعصبات) نامیده شدهاند. این عقاید بیمورد بدون در نظر گرفتن سنّ، جنسیت، آموزش، هوش و عوامل دیگر، در هر کسی وجود دارند. برخی از اینها بخوبی شناخته شدهاند و برخی هنوز ناشناخته باقی ماندهاند. اما همه آنها جالب هستند. مطمئناً، هر کس اینها را در خود مییابد. خود من (نویسنده) مبتلا به چندین عقیده بیمورد . هستم و هنگامی که اینها در حال ساخت یک آینده اشتباه برای من هستند، متوجه آنها میشوم. برخی از مهم ترین این خطاها به قرار زیر است
ده- سفسطه قماربازان: تمایل به نوعی تفکر است که میگوید: احتمالات آینده نسبت به رویدادهای گذشته معکوس است. اما این واقعیت ندارد. احتمالات مشخصی مثلا برای "شیر" در بالا انداختن سکه برای "شیر یا خط" همیشه یکی است. احتمال ۵۰% برای شیر یا خط. این مهم نیست که سکه در ۱۰ مرتبه آخر همیشه "خط" آمده باشد. تفکر ارتباط معکوس گذشته نسبت به آینده یک عقیده بیمورد عمومی است، بویژه هنگام قمار. برای مثال: در یک بازی رولت، در چهار چرخش آخر؛ گوی روی سیاه نشسته است. پس ایندفعه حتما قرمز است. در حالی که احتمال نشست روی خانه قرمز همیشه حدود 47% است (۱۸ خانه قرمز در کًل ۳۸ خانه). این واضح است ولی اینگونه عقیده بیمورد باعث شده که بسیاری از قماربازان پول خود را روی "تغییر احتمالات" باخته اند
نه- واکنشهای متفاوت: هنگامی که مردم بدانند مشاهده میشوند، تمایل به عمل و ظاهری متفاوت دارند. در دههٔ ۱۹۲۰ میلادی یک کارخانه، سفارش مطالعات بروی سطوح مختلف کارایی کارگران در زیر نورهای مختلف را داد. نتیجه این مطالعات باورکردنی نبود، تغییرات در نور، موجب افزایش کارایی میشود. متأسفانه، هنگامی که مطالعات پایان یافت، مقدار کارایی هم به همان سطح گذشته کاهش یافت. این تغییر افزایش کارایی در نتیجه تغییرات نور نبود بلکه کارگران میدانستند که در حال مشاهده شدن هستند. این شکل از واکنش نشان داد هنگامی که فرد بداند مشاهده میشود، تمایل مییابد که رفتار خود را تغییر دهد و عموماً افراد، تمایل به بهتر نشان دادن خود هستند. واکنشهای متفاوت یک مشکل جدی برای تحقیقات است، بنابرین تحقیقات بهتر است که به روش "کور" انجام شوند. "تحقیقات کور" هنگامی است که افراد ندانسته در یک مطالعه تحقیقاتی شرکت داده میشوند و این به نتیجه تحقیقات لطمه وارد نمیکند
هشت- پارایدولیا: هنگامی است که تصاویر و اصوات اتفاقی و تصادفی، قابل توجه و مهم تلقی میشوند. مثل دیدن اشکال دایناسورها در ابرها، دیدن عکس قدیسین در روی نان تست یا کره ماه، شنیدن یک پیام در اصوات نامفهوم. اینها مثالهای عمومی پارایدولیا هستند. در واقع اشکال و اصوات اتفاقی معنایی ندارند و این در بیننده یا شنونده است که معنا مییابد
یک واقعیت جالب: آزمون لکههای مرکب روی کاغذ، استفاده از پارایدولیا را در مطالعات روی حالات ذهنی مردم گسترش داد. بدین گونه که این تصاویر لکههای مرکب و مبهم روی کاغذ نمایش داده میشوند و بعد هم، پاسخ و توصیف بیننده به بررسی و کشف افکار پنهان او کمک میکند
هفت- تحقق پیشگوئی: درگیر شدن در رفتارهایی که تایید نتایج وضعیت موجود را بدست آورد. پیشگوئی، پیش بینی است که باعث میشود موضوع به واقعیت تبدیل شود. برای مثال: من معتقدم که در مدرسه و انجام تکالیف ضعیف خواهم بود. بنابرین تلاش من به انجام تکالیف و مطالعه کاهش مییابد و من نتایج ضعیفی بدست خواهم آورد. درست همانطور که فکر میکردم. یک مثال رایج دیگر در ارتباط با دیگران: فکر میکنم که روابط من با اشخاص مهم دیگر در زندگیم، به شکست می انجامد. بنابراین شروع به رفتاری نامتعادل میکنم و احساسات خود را نسبت به آنها کاهش میدهم و همین رفتار نامتعادل، منجر به قطع ارتباط میشود. این یک ابزار قدرتمند است که بوسیله سایکیکها (افرادی که از نظر ذهنی بسیار قویتر از مردم عادی هستند؛ مترجم) استفاده میشود. آنها یک موضوع را در ذهن شما میکارند و شما اجازه میدهید که آن موضوع اتفاق بیفتد زیرا فکر میکنید که حتما اتفاق خواهد افتاد
یک واقعیت جالب: رکود اقتصادی یک نوع تحقق پیشگوئی است. از آنجا که یک رکود اقتصادی در طی دو مرحله سه ماهه تولید ناخالص ملی رخ میدهد، شما نمیتوانید تشخیص دهید که در یک رکود اقتصادی هستید تا هنگامی که حداقل شش ماه در آن رکود باشید. متاسفانه، در اولین نشانه ها از کاهش تولید ناخالص ملی، رسانه ها گزارش امکان رکود اقتصادی را می دهند و مردم وحشتزده، شروع به اقدامات زنجیره ای می کنند که خود باعث رکود اقتصادی می شود
شش- غلو: تمایل برای بیش از اندازه منفی یا مثبت نشان دادن شخصیت یک فرد به دیگران. این عقیده بیمورد در ارزیابی عملکرد کارکنان در محیط کار زیاد اتفاق میافتد. برای مثال: کارمندی در سه روز متوالی دیر سر کار خود حاضر میشود. رئیس او، این فرد را تنبل و کسی که به کار خود اهمیت نمیدهد، میشناسد. در حالی که موضوعات زیاد دیگری میتوانند باعث دیر آمدن این شخص به سر کارش باشند، شاید ماشین او خراب شده، یا پرستار بچه او غیبت کرده، یا هوا خراب و نامناسب بوده. مشکل در این است که بخاطر یک جنبه منفی که شاید از کنترل این کارمند هم خارج بوده باشد، رئیس او، او را یک فرد تنبل فرض میکند
یک واقعیت جالب: یک جذابیت فیزیکی فردی، مردم را وادار میکند که جذابیتهای دیگری را نیز برای این فرد قائل شوند، مانند؛ شادی، موفقیت و هوش. این پیشگوئی زمانی که فردی از جذابیت بیشتری برخوردار است، باعث ایجاد امتیازات بیشتری برای این شخص میشود، مانند فرصتهای شغلی یا حقوق بالاتر
پنج- ذهنیت جمعی: تمایل به اتخاذ نظر و رفتار اکثریت برای احساس امنیت بیشتر و جلوگیری از درگیری است. همچنین بنام "ذهنیت بد رفتار" نیز شناخته شده است، که در رایجترین شکل آن، فشار به همسالان در مدرسه را میتوان نام برد. ذهنیت جمعی نشاندهنده اینست که چرا چیزهای بیارزش، محبوبیت پیدا میکنند، لباس، اتومبیل، سرگرمیها، مد، ... اکثریت مردم اینها را مهم میداند
یک واقعیت جالب: چیزهایی که غیر جذاب و حتی گاهی نیز زشت هستند، در برخی از مورد با توجه بسیار زیاد مواجه میشوند و این بخاطر ذهنیت جمعی است. برای مثال لباسها و مدل موهای عجیب و غریب
چهار- مقاومت القایی: نیاز برای انجام "عکس" عملی که از شخص میخواهند، این او را وادار به نوعی مقاومت بدون نیاز، در برابر این عمل خواسته شده، میکند و او مقید میشود که از آزادی انتخاب خود، بر عکس آنچه از او در خواست شده، استفاده کند. این مورد در نوجوانان سرکش رایج است. هرگونه تلاش برای مقاومت در برابر عمل خواسته شده بدلیل اینکه تهدیدی علیه آزادی یا انتخاب، تلقی شود، مقاومت القایی است. فرد ممکن است که نیاز به انجام این رفتار خاص را نداشته باشد اما واقعیت اینکه او عاجز از انجام چنین عملی است، باعث میشود که آن عمل را بخواهد انجام دهد
یک واقعیت جالب: "روانشناسی معکوس" تلاش برای نفوذ در مردم با استفاده از مقاومت القایی است. خواستن کاری از کسی (بویژه کودکان) بر عکس آنچه که واقعاً میخواهید، و مقاومت در آنها باعث به انجام آنچه که واقعاً میخواهید ، منجر میشود
سه- تخفیف مبالغه آمیز: تمایل آندسته از مردم است که ترجیح میدهند نتیجه کوچکتر و آنی داشته باشند تا با صبر و حوصله، دیرتر به یک نتیجه بزرگ دست یابند. تحقیقات زیادی در مورد تصمیمگیری انجام گرفته است. عوامل زیادی منجر به ساخت فرایند تصمیمگیری در هر فرد است. جالب توجه است که جایگزینی "تاخیر در زمان" یک عامل مهم در انتخاب است. میتوان اینرا بسادگی اینگونه بیان کرد که بسیاری از مردم ترجیح میدهند که بیست دلار در امروز را داشته باشند تا صد دلار در یک سال آینده را. معمولا باید رقم بالاتر آنی را انتخاب کرد تا رقم کمتر را در آینده، حال ببینیم که ارزش دلار در سال آینده چه خواهد بود.فرض کنیم که نرخ بهره نه درصد باشد، پس یک فرد منطقی نسبت بین صد دلار سال آینده را با حدود نود دو دلار امروز ، یکسان میبیند. با این حال، این جالب است که ما مایلیم چه مقدار کمتر و آنی بدست آوریم تا در آینده و بیشتر. حال شما پنجاه دلار آنی را با صد دلار سال آینده عوض میکنید؟ چهل دلار را چی؟ مرز ما کجاست؟
دو- تشدید تعهد: تمایل مردم به ادامه تلاشهای ناموفّق گذشته. با وجود تمام تصمیماتی که در زندگی میگیریم، برخی از آنها، بطور اجتناب ناپذیری، ناموفّق هستند.البته منطقی است که در این گونه موارد تصمیماتمان را عوض کنیم، یا تغییراتی در آنها بدهیم. با این حال، گاهی افراد نه تنها به تصمیم اشتباه خود میچسبند بلکه بیشتر هم روی آن سرمایه گذاری میکنند، زیرا که آنها غرق در هزینه آن شدند. برای مثال: شما نیمی از عمر خود را صرف سرمایهگذاری روی شروع یک کسب کردهاید، پس از شش ماه متوجه میشوید که کسب ناموفّق است. با این حال، با توجه به هزینههای غرق شده از پس انداز زندگی خود، این حس تعهد را به شما میدهد که در این کسب، حتی بیشتر، سرمایه گذاری کنید به امید اینکه سرمایه اضافه شده به کسب شما رونق میبخشد
یک- اثرات دارونما ها: هنگامی است که یک ماده بیفایده، که اعتقاد بر آن است که خواص درمانی داشته است، اثر درمانی مییابد. بویژه در مورد داروها، اثرات دارو نماها مشاهده شده است. مثلا هنگامی که یک قرص قند بجای داروی واقعی باعث بهبودی بیمار گشته است. دارو نماها هنوز هم یک راز علمی هستند. استدلال این است که دارو نماها باعث "بیداری امید" (زمانی که امیدی نیست ولی انتظار بهبود میرود) در افرادی که انتظار بهبودی بیماری خود را دارند، کارایی دارد. با این حال، توضیحی برای اینکه یک داروی بیاثر سبب کاهش علائم بیماری میشود، وجود ندارد
یک واقعیت جالب: اصطلاح دارو نما (پلاسبو) زمانی استفاده میشود که نتایج مطلوب بدست آید. در زمانی که نتایج مخرب ببار میاید از اصطلاح (نوسبو) استفاده میشود
مترجم : فرشاد سجادی
منبع