اصول عادت زدا:
معمولاً افراد، فرصت ها، مسائل، موفقیت ها و ... را از منظر خود مشاهده کرده و براساس عقاید، احساسات، تجارب و انتظارات خود آنها را تفسیر می کنند نه بر اساس واقعیت ها. مجموعه این نگرش های شخصی را چارچوب ذهنی (یا ذهنیت) می نامیم. همه ما دارای این چارچوب های ذهنی هستیم و این چارچوب ها از بروز توانمندی های تفکر خلاق ممانعت میکند. ما حتی به این چارچوب ها اجازه داده ایم که بر نحوه واکنش ما نسبت به موقعیت ها، ایده ها، اطلاعات و تصمیم هایمان اثر بگذارد. مواردی که در زیر می آید متداول ترین چارچوب های ذهنی است که بروز تفکر خلاق را ممانعت می کند.
الف- چارچوب های ادراکی می گوید آنچه را که می بینیم یا می فهمیم ممکن است با شرایط واقعی متفاوت باشد. چارچوب های ادراکی می تواند از دیدن یا فهمیدن مسئله یا اطلاعاتی که به حل مسئله کمک می کند، ممانعت به عمل آورد. برای مثال، به تصویر زیر از یک کمان نگاه کنید. آیا ارتفاع کمان بزرگ تر است یا پهنای آن؟
ارتفاع کمان به اندازه پهنای آن است. اگر چه دانستن اینکه پهنا و ارتفاع برابرهستند، نمی تواند ادراک دیداری ما را تغییر دهد. به صورت دیداری همچنان ارتفاع کمان بزرگتر از پهنای آن به نظر می آید. مثال دیگر تصویر مولر- لیر است. کدام یک از خطوط زیر بلندتر است؟
هنگامی که شما طول خطوط بالا را اندازه می کنید، متوجه می شوید که آنها دارای طول های مساوی هستند. اگر چه ادراک دیداری ما خط بالا را بلندتر از خط پایینی می بیند. ما این را چارچوب ادراکی می نامیم.
ب- چارچوب فکری، مانند چارچوب ادارکی، بر دیدن ما از واقعیت ها تاثیر می گذارد. برای مثال، کدام یک از این دو سنگین تر است : یک کیلوگرم سرب یا یک کیلوگرم پر؟ من شک دارم که در برابر این پرسش، چارچوب فکری شما به صورت خودکار بتواند تحت کنترل باشد. در ذهن شما چه گذشت؟ شما چه تصویری را دیدید؟ ما پر را به صورت کرکدار و سبک می بینیم و سرب را چگال و سنگین. اگر چه هر جفتشان وزنی برابر یک کیلوگرم دارند. آنچه که ما می بینیم یک اختلاف ادراکی در وزن پر و سرب است. این ادراک شامل عقیده در مورد نیرو است. ما تصور می کنیم نیروی که برای بلند کردن یک شی به کار می گیریم برابر تاثیری است که آن شی می تواند بر چیزی بگذارد. یک کیلوگرم سرب کوچک تر و سخت تر از یک کیلوگرم پر است. بنابراین ما نتیجه می گیریم که به این دلیل بلند کردن یک کیلوگرم سرب نیاز به نیروی بیشتری دارد تا یک کیلوگرم پنبه.
ما تصور می کنیم شی ای که نیاز به نیروی بیشتری برای بلند کردن است روی ترازو سنگین تر است. عکس این موضوع نیز درست است. ما تصور می کنیم که شی ای که بلند کردنش راحت است از آنچه که ترازو نشان می دهد سبک تر است. به عنوان مثال : یک پیاله که در آن 100 گرم آب ریخته شده و یک فنجان که درون آن نیز 100 گرم آب ریخته شده را روی میز بگذارید. از کسی بخواهید که فنجان را با یک دست و پیاله را با دست دیگرش بگیرد و بگوید کدام سنگین تر است. همواره سوژه خواهد گفت که فنجان سبک تر از پیاله است. تنها تفاوت این است که فنجان یک دسته دارد ولی پیاله دسته ندارد.
چارچوب های ادراکی و فکری ممکن است در فهم دقیق مسئله و یا اطلاعاتی که کمک به حل آن می کند، مانعی ایجاد کند. از طرف دیگر فهم چارچوب های فکری می تواند ما را در فهم اینکه چرا به پذیرش یا کنار گذاشتن یک چارچوب نیاز داریم ، کمک کند.
مهم ترین چارچوب های فکری عبارتند از:
- علاقه مندی به مرزبندی های بسیار درباره یک موضوع
- برچسب زنی و دیدن آن چه که انتظارش را داریم
- عدم استفاده از تمام حس ها و جنبه های ذهنی خود
- چسبیدن به گذشته
- حفظ منافع
ج- چارچوب فرهنگی شامل عرف، سنت و ضرب المثل هایی است که ما برای تشریح اینکه چرا می توانیم یا نمی توانیم کاری را انجام دهیم به کار می گیریم. همچنین این چارچوب شامل تمایل در مورد یافتن اطلاعاتی است که دیدگاه های ما را تقویت می کند و کنار گذاشتن اطلاعاتی است که بر ضد دیدگاه های ماست. چارچوب های فرهنگی ما بخشی از هویت ماست و کمک می کند تا دنیایمان را بهتر درک کنیم. اگر چه، چارچوب فرهنگی آزموده نشده منجر به جواب های نادرست می شود. این مهم است که ما از چارچوب های فرهنگی خویش آگاه شده و بفهمیم آنها چگونه بر اندیشه ما تاثیر می گذارد.
برخی از چارچوب های فرهنگی عبارتند از:
- این بر مبنای عقل سلیم است
- ما همیشه این کار را به این صورت انجام داده ایم
- دلیل، منطق، آمار، کاربرد و عمل گرایی خوب است و احساس، شهود، قضاوت کیفی و لذت بد است.
- سنت ها بهتر است که تغییر یابند.
شناخت چارچوب های ذهنی و اینکه چگونه خلاقیت را مانع می شوند ما را به راه درازی به سوی افزایش تفکر خلاق می برد. برخی از تکنیک هایی که شما برای آزمون چارچوب های خویش می توانید استفاده کنید به قرار زیر است:
- تعیین کنید برای حل مسائلی که در دست دارید چه چارچوب هایی را ممکن است دخیل کنید.
- از دیگران بپرسید که آنها در مورد چارچوب های شما پی به چه مواردی برده اند.
- برای روشن کردن چارچوب های خویش، سوال سازی کنید و به آنها جواب دهید.
- تعیین کنید چارچوب ها چه تاثیری بر مسائل شما دارد.
- برای استفاده بهتر از چارچوب ها، برای خود برنامه ریزی کرده و آن را اجرا کنید.
منبع:
http://www.waybuilder.net/sweethaven/Humanities/CriticalThinking/CritThink01.asp?uNum=1&iNum=0102
معمولاً افراد، فرصت ها، مسائل، موفقیت ها و ... را از منظر خود مشاهده کرده و براساس عقاید، احساسات، تجارب و انتظارات خود آنها را تفسیر می کنند نه بر اساس واقعیت ها. مجموعه این نگرش های شخصی را چارچوب ذهنی (یا ذهنیت) می نامیم. همه ما دارای این چارچوب های ذهنی هستیم و این چارچوب ها از بروز توانمندی های تفکر خلاق ممانعت میکند. ما حتی به این چارچوب ها اجازه داده ایم که بر نحوه واکنش ما نسبت به موقعیت ها، ایده ها، اطلاعات و تصمیم هایمان اثر بگذارد. مواردی که در زیر می آید متداول ترین چارچوب های ذهنی است که بروز تفکر خلاق را ممانعت می کند.
الف- چارچوب های ادراکی می گوید آنچه را که می بینیم یا می فهمیم ممکن است با شرایط واقعی متفاوت باشد. چارچوب های ادراکی می تواند از دیدن یا فهمیدن مسئله یا اطلاعاتی که به حل مسئله کمک می کند، ممانعت به عمل آورد. برای مثال، به تصویر زیر از یک کمان نگاه کنید. آیا ارتفاع کمان بزرگ تر است یا پهنای آن؟
ارتفاع کمان به اندازه پهنای آن است. اگر چه دانستن اینکه پهنا و ارتفاع برابرهستند، نمی تواند ادراک دیداری ما را تغییر دهد. به صورت دیداری همچنان ارتفاع کمان بزرگتر از پهنای آن به نظر می آید. مثال دیگر تصویر مولر- لیر است. کدام یک از خطوط زیر بلندتر است؟
هنگامی که شما طول خطوط بالا را اندازه می کنید، متوجه می شوید که آنها دارای طول های مساوی هستند. اگر چه ادراک دیداری ما خط بالا را بلندتر از خط پایینی می بیند. ما این را چارچوب ادراکی می نامیم.
ب- چارچوب فکری، مانند چارچوب ادارکی، بر دیدن ما از واقعیت ها تاثیر می گذارد. برای مثال، کدام یک از این دو سنگین تر است : یک کیلوگرم سرب یا یک کیلوگرم پر؟ من شک دارم که در برابر این پرسش، چارچوب فکری شما به صورت خودکار بتواند تحت کنترل باشد. در ذهن شما چه گذشت؟ شما چه تصویری را دیدید؟ ما پر را به صورت کرکدار و سبک می بینیم و سرب را چگال و سنگین. اگر چه هر جفتشان وزنی برابر یک کیلوگرم دارند. آنچه که ما می بینیم یک اختلاف ادراکی در وزن پر و سرب است. این ادراک شامل عقیده در مورد نیرو است. ما تصور می کنیم نیروی که برای بلند کردن یک شی به کار می گیریم برابر تاثیری است که آن شی می تواند بر چیزی بگذارد. یک کیلوگرم سرب کوچک تر و سخت تر از یک کیلوگرم پر است. بنابراین ما نتیجه می گیریم که به این دلیل بلند کردن یک کیلوگرم سرب نیاز به نیروی بیشتری دارد تا یک کیلوگرم پنبه.
ما تصور می کنیم شی ای که نیاز به نیروی بیشتری برای بلند کردن است روی ترازو سنگین تر است. عکس این موضوع نیز درست است. ما تصور می کنیم که شی ای که بلند کردنش راحت است از آنچه که ترازو نشان می دهد سبک تر است. به عنوان مثال : یک پیاله که در آن 100 گرم آب ریخته شده و یک فنجان که درون آن نیز 100 گرم آب ریخته شده را روی میز بگذارید. از کسی بخواهید که فنجان را با یک دست و پیاله را با دست دیگرش بگیرد و بگوید کدام سنگین تر است. همواره سوژه خواهد گفت که فنجان سبک تر از پیاله است. تنها تفاوت این است که فنجان یک دسته دارد ولی پیاله دسته ندارد.
چارچوب های ادراکی و فکری ممکن است در فهم دقیق مسئله و یا اطلاعاتی که کمک به حل آن می کند، مانعی ایجاد کند. از طرف دیگر فهم چارچوب های فکری می تواند ما را در فهم اینکه چرا به پذیرش یا کنار گذاشتن یک چارچوب نیاز داریم ، کمک کند.
مهم ترین چارچوب های فکری عبارتند از:
- علاقه مندی به مرزبندی های بسیار درباره یک موضوع
- برچسب زنی و دیدن آن چه که انتظارش را داریم
- عدم استفاده از تمام حس ها و جنبه های ذهنی خود
- چسبیدن به گذشته
- حفظ منافع
ج- چارچوب فرهنگی شامل عرف، سنت و ضرب المثل هایی است که ما برای تشریح اینکه چرا می توانیم یا نمی توانیم کاری را انجام دهیم به کار می گیریم. همچنین این چارچوب شامل تمایل در مورد یافتن اطلاعاتی است که دیدگاه های ما را تقویت می کند و کنار گذاشتن اطلاعاتی است که بر ضد دیدگاه های ماست. چارچوب های فرهنگی ما بخشی از هویت ماست و کمک می کند تا دنیایمان را بهتر درک کنیم. اگر چه، چارچوب فرهنگی آزموده نشده منجر به جواب های نادرست می شود. این مهم است که ما از چارچوب های فرهنگی خویش آگاه شده و بفهمیم آنها چگونه بر اندیشه ما تاثیر می گذارد.
برخی از چارچوب های فرهنگی عبارتند از:
- این بر مبنای عقل سلیم است
- ما همیشه این کار را به این صورت انجام داده ایم
- دلیل، منطق، آمار، کاربرد و عمل گرایی خوب است و احساس، شهود، قضاوت کیفی و لذت بد است.
- سنت ها بهتر است که تغییر یابند.
شناخت چارچوب های ذهنی و اینکه چگونه خلاقیت را مانع می شوند ما را به راه درازی به سوی افزایش تفکر خلاق می برد. برخی از تکنیک هایی که شما برای آزمون چارچوب های خویش می توانید استفاده کنید به قرار زیر است:
- تعیین کنید برای حل مسائلی که در دست دارید چه چارچوب هایی را ممکن است دخیل کنید.
- از دیگران بپرسید که آنها در مورد چارچوب های شما پی به چه مواردی برده اند.
- برای روشن کردن چارچوب های خویش، سوال سازی کنید و به آنها جواب دهید.
- تعیین کنید چارچوب ها چه تاثیری بر مسائل شما دارد.
- برای استفاده بهتر از چارچوب ها، برای خود برنامه ریزی کرده و آن را اجرا کنید.
منبع:
http://www.waybuilder.net/sweethaven/Humanities/CriticalThinking/CritThink01.asp?uNum=1&iNum=0102
No comments:
Post a Comment