اکثر استدلال ها برای تایید نتیجه گیری از یک سری واقعیت ها استفاده می کنند. قدرت یک استدلال به ضعیف ترین اطلاعات ارائه شده است همان طور که قدرت یک زنجیر به ضعیف ترین حلقه آن وابسته است. اگر واقعیت هایی که یک نتیجه گیری را تایید می کنند، خود اشتباه باشند، بنابراین استدلال نیز اشتباه است. جدای تجربیات شخصی، واقعیت ها از یک سری منابع اطلاعاتی همانند شاهدان عینی، آزمایش هایی که صحت یک موضوع را اثبات می کند و یا نظرات کارشناسان، به دست می آیند. این منابع به صورت متعارف در رسانه ها و یا کتب وجود دارد. در جامعه ای که هدف مردمش تفریحات و سرگرمی باشد، سخت است که بتوان اطلاعات هدفمند و غیرمتعصبانه ای در مورد یک موضوع یافت. برای مثال، رسانه های ارتباط جمعی دریافته اند که استفاده از ژورنالیسم مبتنی بر "چه خواهد شد اگر..." ، فروش خوبی دارد: چه خواهد شد اگر رئیس جمهور چند کار وحشتناک انجام دهد؟ چه خواهد شد اگر جامعه به واسطه چند رفتار جنایتکارانه، هیجان زده گردد؟ و ..... . چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم که با توجه به حجم تبلیغات، شعارها، کنایه ها، تحریف ها، تهمت ها، شایعات و اطلاعات نادرست که به صورت روزافزون و گسترده ای در تلویزیون، رادیو، روزنامه ها، مجلات و اینترنت وجود دارد، بتوان آنچه درست و صحیح است را پیدا کرد؟ به نظر می رسد حتی ناشران برجسته نیز جهت فروش محصولاتشان، تمایل دارند آنچه چاپ کرده اند را تایید کنند. بنابراین چگونه می توانیم بفهمیم که به کدام منبع اطلاعاتی می توان اعتماد کرد؟
در حالی که جواب ساده ای برای این سوال نیست، یک متفکر انتقادی باید منابع اطلاعاتی که قابل اعتماد، بدون تعصب و دقیق هستند را جستجو کند. این بستگی به مواردی همچون کیفیت، پیوستگی و خوشنامی دارد. برای ارزیابی این شرایط، یک متفکر انتقادی باید جواب سوال هایی مشابه آنچه در زیر است را پیدا کند؟
1- آیا منبع اطلاعاتی، کیفیت مورد نیاز و سطح فهم مورد نیاز برای نتیجه گیری را دارد؟
2- آیا منبع از دقت صحیحی برخوردار است؟
3- آیا منبع انگیزه ای برای عدم دقت یا تعصب زیاد را دارد؟
4- آیا دلایلی برای عدم صداقت یا پیوستگی منبع وجود دارد؟
اگر پاسخ دو سوال اول منفی و دو سوال بعدی مثبت باشد، متفکر انتقادی باید نسبت به استدلالی که اطلاعاتش را از این منابع برداشته است ، شک کند. این موضوع مستلزم بررسی های بیشتری را برای کسب اطلاعات معتبرتر است. اطلاعات معتبر معمولاً حاوی داده های آماری است که برای حمایت از یک نتیجه گیری مورد استفاده واقع می شود. البته فریب دادن مردم با آمار نیز بسیار ساده است. از آنجایی که کاربرد صحیح آمار در یک استدلال از موضوع این مقاله خارج است، اما لازم است که یک متفکر انتقادی قبل از استفاده از اطلاعات آماری ، دانش خود را در مورد اصول پایه ای آمار و احتمالات کامل کند.
جهت اطلاع بیشتر در این موضوع ، می توانید به جدول 3 در منبع اینترنتی رجوع کنید.
منبع:
http://www.skepdic.com/essays/haskins.pdf
در حالی که جواب ساده ای برای این سوال نیست، یک متفکر انتقادی باید منابع اطلاعاتی که قابل اعتماد، بدون تعصب و دقیق هستند را جستجو کند. این بستگی به مواردی همچون کیفیت، پیوستگی و خوشنامی دارد. برای ارزیابی این شرایط، یک متفکر انتقادی باید جواب سوال هایی مشابه آنچه در زیر است را پیدا کند؟
1- آیا منبع اطلاعاتی، کیفیت مورد نیاز و سطح فهم مورد نیاز برای نتیجه گیری را دارد؟
2- آیا منبع از دقت صحیحی برخوردار است؟
3- آیا منبع انگیزه ای برای عدم دقت یا تعصب زیاد را دارد؟
4- آیا دلایلی برای عدم صداقت یا پیوستگی منبع وجود دارد؟
اگر پاسخ دو سوال اول منفی و دو سوال بعدی مثبت باشد، متفکر انتقادی باید نسبت به استدلالی که اطلاعاتش را از این منابع برداشته است ، شک کند. این موضوع مستلزم بررسی های بیشتری را برای کسب اطلاعات معتبرتر است. اطلاعات معتبر معمولاً حاوی داده های آماری است که برای حمایت از یک نتیجه گیری مورد استفاده واقع می شود. البته فریب دادن مردم با آمار نیز بسیار ساده است. از آنجایی که کاربرد صحیح آمار در یک استدلال از موضوع این مقاله خارج است، اما لازم است که یک متفکر انتقادی قبل از استفاده از اطلاعات آماری ، دانش خود را در مورد اصول پایه ای آمار و احتمالات کامل کند.
جهت اطلاع بیشتر در این موضوع ، می توانید به جدول 3 در منبع اینترنتی رجوع کنید.
منبع:
http://www.skepdic.com/essays/haskins.pdf
No comments:
Post a Comment