اچ. ال. هانت،
مردی که یک کشاورز پنبه ورشکسته در سالهای 30 میلادی و یک میلیاردر در سالهای 70 بود، در یک مصاحبه تلویزیونی در
جواب سئوالی که او چه توصیه ای میتواند به دیگران برای دستیابی به موفقیتهای مالی بدهد،
گفت: تنها دو چیز مورد نیاز است. اول اینکه شما باید تصمیم بگیرید که دقیقا چه چیزی
را میخواهید بدست آورید؛ اغلب مردم در طول زندگی خود هرگز این موضوع را نمیدانند. دوم اینکه چه قیمتی برای برای بدست آوردن آن چیز
حاضرید بپردازید و چگونگی آن
اهداف روشن ضروری هستند
اهداف روشن و واقعی
برای موفقیت در تجارت ضروری هستند، و این درمورد بنای ساخت سابقه کار هم صدق میکند. اگر وقت برای روشن کردن آنچه که واقعا تلاش برای بدست آوردنش میکنید، نگذارید، پس برای
همیشه محکوم به وقت گذاشتن برای رسیدن به اهداف کسانی هستید که وقت برای روشنگری اهداف
خود گذاشته اند. درصورت عدم وجود یک مسیر روشن در زندگی، یا بدون هدف پرسه خواهید زد
و یا وارد کار یا حرفه ای که به آن علاقه ندارید، میشوید. احتمالا پولی بدست میاورید
و حتی کارهای جالبی هم میکنید ولی در پایان، شبیه آن چیزی نخواهد بود که شما با یک
تصمیم آگاهانه میتوانستید بدست بیاورید و نهایتا با احساس اینکه در جایی از راه، چرخش
اشتباه داشتید تنها خواهید ماند. آیا تا به امروز نگاهی به کار و حرفه خود انداخته
اید؟ آیا با خود اندیشیده اید که اصلا چه شد که در آنجا هستید؟
اگر تعیین اهداف،
چنین با اهمیت است پس چرا تعداد معدودی از افراد برای روشن کردن اهداف خود زمان میگذارند؟
بخشی از آن بخاطر عدم دانش درمورد چگونگی تعیین اهداف روشن است. حتی پس از سالها تجربه
آموزش در مدارس و دانشگاهها، هیچگاه آموزش درسی درمورد تعیین هدف وجود نداشته است. عدم درک اهمیت فوق العاده زیاد در ایجاد تعیین هدف نیز بسیار رایج است. اما آنها که
واقعا میدانند چه میخواهند، به نسبت بالایی بروی دیگران هم تاثیر میگذارند
یک مانع عمومی
ایجاد تعیین هدف، ترس از اشتباه است. یکبار تدی روزولت گفت: "در هر لحظه تصمیم
گیری، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، کار درست است و بهترین کار بعدی، یک اشتباه
است و بدترین کاری که میتوانید انجام دهید، این است که هیچکاری نکنید." تعیین
هر هدفی بهتر از این است که بدون هدف و مسیری روشن، شناور باشید. بهترین راه تضمین
اجتناب از شکست، تصمیم گیری روشن و متعهدانه است. اگر ندانید که هدفتان چیست، هر روزتان
یک اشتباه خواهد بود. شما احتمالا وقت بسیار زیادی از زمان خود را صرف رسیدن افراد
دیگر به اهدافشان میکنید. رستوران غذای آماده (فست فود) نزدیکتان، تبلیغات تلویزیونی،... و برای همین سهامداران اینگونه تجارتها از مشتری بودن دائمی شما بسیار خرسند هستند. اگر تصمیم نگرفته اید که واقعا چه میخواهید، پس تصمیم گرفته اید که آینده خود را بدست
هوی و هوس های دیگران بسپارید، و این همیشه یک اشتباه است. با راست نگهداشتن قامت و
بدست گرفتن زمام امور خود و تصمیم گیری اینکه بکجا میخواهید برسید، یک حس فوق العاده
از کنترل، که بیشتر مردم هرگز آنرا تجربه نکرده اند، بدست میاورید
بسیاری از افراد
می پندارند که این قدرت را دارند، چونکه مسیر راه را میدانند، پس هدف هم دارند، اما
اینچنین نیست و صرفا یک توهم پیشرفت است."درآمد بیشتر داشتن" و یا
"پایه ریزی یک تجارت" اهداف نیستند. یک هدف، ویژه است، بطور روشن تعریف شده،
حالتی قابل اندازه گیری است. یک نمونه از تفاوت بین مسیر راه و هدف، تفاوت مسیر شمالشرقی
قطب نما و نوک برج ایفل در پاریس است. یکی صرفا جهت و دیگری یک مکان مشخص است
تعریف اهداف در
شرایط دوگانه
یکی از جنبه های
مهم اهدف این است که آنها باید در شرایط دوگانه تعریف شوند. در هر نقطه از زمان ، اگر
از شما بپرسم که آیا به هدف خود رسیده اید؟ شما باید توانایی یک جواب قاطع "بلی" یا "خیر" را به من داشته باشید،
گزینه هایی مانند "احتمالا"، "شاید" ، "ممکن است" وجود ندارند. شما نمیتوانید با اطمینان مطلق بگویید که به نتیجه "درآمد بیشتر"رسیده
اید، ولی میتوانید پاسخ قاطع دوگانه که آیا در حال حاضر در بالای برج ایفل ایستاده
اید، یا خیر را بدهید.یک نمونه از هدف تجاری روشن این خواهد بود که درآمدتان، در ماه
اپریل سال جاری حدود 5000 دلار است. این چیزی است که شما در پایان ماه میتوانید محاسبه
کنید، در نتیجه میتوانید یک جواب قاطع به آن بدهید که آیا به این هدف رسیده اید، یا
خیر. شما به منظور تشکیل یک هدف در ذهن خود به این سطح از روشنگری نیاز دارید که بروی
آن متمرکز و در جهتش بسرعت حرکت کنید
دقیق و موشکاف
باشید
در هنگام تعیین
اهداف، تا حد ممکن، دقیق و موشکاف باشید. اعداد خاص به تاریخها و زمانها بدهید، اطمینان
حاصل کنید که هر یک از اهدافتان، حتی درصورت عدم دستیابی به آنها، قابل اندازه گیری
هستند. اهداف خود را بگونه ای تعریف کنید که گویا میدانید چه اتفاقی خواهد افتاد. گفته
شده که بهترین راه پیش بینی آینده، خلق آن است
اقدام به نوشتن
اهداف خود کنید
اهداف باید در
شکل جملات مثبت، زمان حال و تصدیق شخصی نوشته شوند. هدفی که نوشته نمیشود، تنها یک
تخیل است. اهداف را برای آنچه میخواهید تعیین کنید، نه برای آنچه که نمیخواهید. ذهن
ناخودآگاه شما میتواند بروی اهداف روشن و تعریف شده قفل کند، البته فقط درصورتی که این اهداف در حالات مثبت تعریف شده باشند. اگر شما فقط بروی آنچه که نمیخواهید تمرکز کنید، احتمالا همان را که در تلاش اجتناب
از آن هستید، بدست خواهید آورد. اهداف را بگونه ای بنویسید که گویا آنها را بدست آورده
اید. بجای گفتن "امسال سی هزار دلار درآمد خواهم داشت" بگویید "امسال
سی هزار دلار درآمدم است". اگر جملات اهداف شما زمان آینده باشند، این پیام را
به ذهن ناخودآگاه خود منتقل میکنید که همواره این پیام برای آینده خواهد ماند، وآینده
همواره کمی دورتر از درک ما است. در هنگام تعیین اهداف، از بکارگیری کلمات "احتمالا"،
"شاید"، "ایکاش"، "ممکن است" خودداری کنید. چنین کلماتی،
توانایی واقعی شمارا برای آنچه که بدنبالش هستید، مشکوک میسازند. و در پایان اهداف
خود را شخصی کنید. برای دیگران نمیتوانید اهداف تعیین کنید، برای نمونه، بجای عبارت
"ناشر تا پایان امسال کتاب مرا منتشر میکند" از جمله "قرارداد چاپ نشر
و خرده فروشی در امریکای شمالی را تا پایان امسال امضاء میکنم و حداقل پنجاه هزار دلار
درآمدم است" استفاده کنید
ماهیت و خاصیت
اهداف را بنویسید
حال اگر نیاز به
تنظیم اهداف ذهنی مانند افزایش سطح انضباط شخصی خود داشته باشید، چه باید بکنید؟ چگونه
اینچنین اهدافی را در شرایط دوگانه میتوان تعیین کرد؟ برای حل این مشکل، من از یک مقیاس
درجه بندی از 1 تا 10 استفاده میکنم. برای نمونه، اگر میخواهید که انضباط شخصی خود
را بالاتر ببرید، به وضعیت انضباطی فعلی خود چه شماره ای بین 1 تا 10 میدهید؟ سپس یک
هدف با شماره و تاریخ مشخص تعیین کنید. این بشما اجازه میدهد که پیشرفت خود را اندازه
گیری کنید و بدانید با چه درجه ای از اطمینان هدف خود را بدست میآورید
تعیین هدف یک فعالیت
است
تنظیم اهداف روشن
یک عمل غیرفعال نیست. بخودی خود انجام نمیگیرد. شما باید یک عمل مستقیم آگاهانه بمنظور
اجرای آن انجام دهید. همه چیز محاسبه میشود و هیچ چیزی خنثی نیست. شما یا بسوی اهداف
خود حرکت میکنید و یا درحال دور شدن از آنها هستید. اگر هیچ کاری انجام ندهید یا بروشنی
عمل نکنید، به احتمال قریب به یقین، قربانی "بی هدفی" خواهید شدو به عبارتی
دیگر، شما بدون اینکه بدانید وقت خود را روی اهداف دیگران صرف میکنید. مشتاقانه درحال
کار برای جیب صاحبخانه، شرکتهای بزرگ تجاری، شرکتهای تبلیغاتی، سهامداران و غیره هستید.
هر روزی که وقتتان را بدون حس روشنگری صرف کنید، یک قدم به عقب برداشته اید.اگر باغ
خود را بدون هرگونه فعالیت رها کنید، علفهای هرز بطور خودکار، رشد خواهند کرد. علفهای
هرز نیازی به آبیاری و کود ندارند. آنها به تنهایی و بدون حضور باغبان هوشیار رشد میکنند. به همین ترتیب، در غیاب آگاهی و عمل هوشیارانه هم، کار و زندگی شما خودبخود پر از علف
هرز خواهد شد. نیازی به انجام هیچ کاری در این زمینه نیست. و در انتها هنگامی که شما
بطورجدی به اطراف خود نگرستید که واقعا بدانید به کجا میروید، اولین کار بیرون کشیدن
این علفهای هرز خواهد بود
خواندن این مقاله
برای شما هیچ کاری انجام نمیدهد مگراینکه،
درمورد خود وارد مرحله عمل شوید. بهترین تفکرات هم، متاسفانه، هیچ نتیجه ای ندارند. درواقع، شما هیچ مزدی برای افکار خود دریافت نمیکنید. میتوانید خلاقانه ترین ایده های
جهان را داشته باشید، ولی ایده ها خودشان به تنهایی کاملا بی ارزش هستند. شما تنها
هنگامی نتیجه بدست میاورید که اقدام به عمل کنید. نتایج به تنهایی از ایده ها بدست
نمیایند. بمنظور بدست آوردن هرگونه نتیجه ملموس، باید بروی یک ایده کار کرد، باید بروی
آن عمل کرد. باید با آن ارتباط برقرار کرد. باید آنرا ساخت. آنرا به اجرا درآورد. و
آنرا به واقعیت تبدیل کرد
روشنگری یک انتخاب
است
اگر با بی توجهی
درحال ساختن سابقه کاری خود هستید، یا هر روز صبح از خواب بیدار میشوید که ببینید چه
پیش میآید، پس کاملا مهم است که زمانی را برای تصمیم گیری و نوشتن آنچه که واقعا میخواهید بگذارید. تا چه مقدار از نردبان ترقی میخواهید بالا بروید؟ فقط زمانی فرا میرسد که
تشخیص خواهید داد که این نردبان ترقی شما روی یک ساختمان اشتباه تکیه کرده است. تنها
یک نقطه در آینده را انتخاب کنید، فرقی نمیکند، شش ماه دیگر یا پنج سال دیگر، و چند
ساعتی زمان صرف روشنگری آنچه از جایی که در آنزمان میخواهید برسید، بکنید. افرادی را
میشناسم که مطمئن نیستند که به کجا میخواهند برسند، پس از نوشتن هر چیزی درمورد گزینه
های خود هم خودداری میکنند. اگر شما بدنبال نگرش و نتیجه گیری منطقی رفتار خود هستید،
چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر شما همواره گزینه های خود راباز نگذارید و هرگز تعهدات
محکمی به آنها نداشته باشید، هیچگاه به ترویج و گسترش تجارت، ازدواج، تشکیل خانواده،
نقل مکان و غیره نخواهید رسید، مگراینکه، شخص دیگری، آن تصمیمات را برای شما اتخاذ
کند
دوستی داشتم که
همینطور بود، کسی که برای زندگی خودش هنوز تصمیمی نگرفته بود. او کنترل زندگی خود را،
بدون اینکه خودش متوجه باشد، بدست دیگران سپرده بود. فقط بخاطر اینکه از ترس تصمیم
اشتباه، حاضر نبود زمانی را صرف توصیف نگرش زندگی خودش بکند. زندگی او بوسیله دیگران
اداره میشد، کسانی که اهداف خود را به او تلقین میکردند و او هم با کوتاهی درمورد خودش،
آنها را قبول میکرد. از خود بپرسید که آیا در همان شرایط قرار دارید؟ آیا یکی از دوستانتان شما را مجبور به تغییر چیزهایی
در پیرامون شما، مثل سابقه کارتان، وضعیت زندگیتان، ارتباطاتتان، و غیره، میکند؟ آیا
او مطمئن است که این تغییرات برای شما کاملا درست است؟ آیا هیچیک از همکاران شما میآیند
که برنامه هفتگی شما را اساسا تغییر دهند، بدون اینکه شما هرگز آگاهانه تصمیم به چنین
تغییراتی که شامل اهدافتان نیز میگردد، بگیرید؟ همه ما بنوعی از چنین مشکلاتی که خود
ما در اثر تعیین نکردن روشن اهدافمان بدست آورده ایم، رنج میبریم. یک تفاوت عمده میان
شناخت و عمل روی فرصتهای واقعی ، و خارج شدن از مسیر، بدلیل نبود تصمیم آگاهانه است
انتظار چیزی که
الهام بخش شما باشد و امید به اینکه بدون دلیل نتیجه ای کامل برای شما ایجاد شود، یک
خواب و خیال است. تصمیم گیری روشن، بدون فعالیت کردن، اتفاق نمیافتد. درواقع، شما میباید
عملا برای اجرای آن زمان صرف کنید. اگر شما اهداف روشنی ندارید و نمیدانید که چه میخواهید،
پس بنشینید و فعالانه تصمیم بگیرید که چه میخواهید. حس دانستن اینکه چه میخواهید، در
یک شکل الهام الهی از آسمان برای شما نمیرسد. روشنگری یک انتخاب است، نه یک اتفاق یا
هدیه! روشنگری برای شما بدون دلیل بوجود نمیآید، باید بسمت آن حرکت کنید. تعیین نکردن
اهداف، همان تصمیم، برده بودن برای اهداف دیگران
است
اهداف روشن، تصمیم
گیری در زمان حاضز را تشدید میکند
واقعیت شما دقیقا
با نگرش شما منطبق نیست، ولی مهم نیست. نکته در اینجاست که به نگرش خود اجازه تصمیم
گیری روشن در جهت حرکت به سمت اهداف خود را بدهید. هنگامی که یک هواپیمای مسافربری از
نقطه ای به نقطه دیگر میرود، نود درصد از زمان را در مسیر دقیق خود طی نمیکند، بنابراین،
با اندازه گیریهای مداوم و پی در پی، مسیر تصحیح میگردد. تعیین اهداف هم به همین شیوه
است. یک لیست روشن از اهداف خود تهیه کنید، نه تنها بدلیل اینکه بدانید در پایان کار کجا خواهید بود، بلکه بدلیل اینکه با اطمینان
کامل در تصمیم گیری نسبت به آنچه که امروز نیاز است، انجام دهید. هنگامی که کسی برای
کاری که یک "فرصت طلایی" بشمار میرود، با شما تماس بگیرد، آنگاه خواهید دانست
که این واقعا یک فرصت طلایی یا یک اتلاف وقت است. دیدگاه بلندمدت، دیدگاههای کوتاه
مدت را تقویت میکند
همانطور که بسمت
اهداف خود حرکت میکنید، دانش جدیدی را در طول مسیر بدست میآورید، و میباید برنامه های
خود را در حال پیشرفتن، منطبق کنید. حتی میتوانید در طول مسیر، نگرش خود را نیز تغییر
دهید، و تصمیم بگیرید که این دقیقا چیزی نیست که میخواهید. هر هدفی داشتن، بسیار بهتر
از هیچ هدفی نداشتن است
یکبار شخصی بمن
گفت که باید در پایان هر روز روی تقویم، روی آن روز را خط بکشم و با صدای بلند اعلام
کنم که "روز دیگری از زندگی گذشت و هرگز برنمیگردد." برای خودتان این را امتحان کنید، و مشاهده خواهید
کرد که چگونه تمرکز شما تقویت میشود. وقتی روز شما با حس به اینکه اگر این روز تکرار
میشد، آیا همان کارهای مشابه را انجام میدادید یا کارهای دیگری میکردید، را به پایان
برسانید، یک حس قدردانی خوب بوجود میاید و بشما کمک میکند که تمرکز بیشتری بروی آنچه
که واقعا مهم است را بدست آورید. وقتی روزی را با احساس تاسف یا از دست دادن به پایان
میرسانید، این آگاهی را بدست میآورید که با روز بعد رویکرد متفاوتی داشته باشید
در همان روز اول
بعد از برقراری تعیین اهداف روشن، تفاوت قابل مقایسه ای را در زندگی خود مشاهده خواهید
کرد. حتی اگر چند تلاش اولیه شما کامل نباشند. شما توانایی سرعت بالاتر تصمیم گیری
را بدست خواهید آورد، چرا که چگونگی حرکت در جهت یا مخالف جهت اهداف خود را خواهید
دید. والت دیسنی در آستانه مرگ خود، در حضور خبرنگاران، چشم انداز خود را برای دنیای
دیسنی ، که هنوز شش سال به تکمیل آن مانده بود، به اشتراک گذاشت. هنگامی که دنیای دیسنی
باز شد، خبرنگاری به برادر والت دیسنی (روی دیسنی) گفت: "خیلی حیف شد که والت
زنده نیست که این را ببیند." و روی در جواب گفت: "والت اینرا قبلا دیده بود. برای همین هم ما اکنون میتوانیم اینرا
ببینیم." اهداف روشن به شما اجازه دسترسی به قسمت نیمه اول فرمول اچ. ال. هانت
را میدهند. بوسیله تصمیم گیری دقیق آنچه که میخواهید انجام دهید، به نوشتن آن اقدام
کنید، و روزانه آنرا بررسی کنید، دراینصورت است که شما با قدرت تمرکز، اهداف خود را
به واقعیت تبدیل میکنید
مترجم: فرشاد سجادی
منبع: