1- مسائل امروز ناشي از راه حلهاي ديروز است.
اغلب اوقات با مسائل و مشكلاتي مواجه ميشويم كه ناشي از توجه صرف به علل و عوامل مشكل زا در گذشته بوده است.براي مثال يك بنگاه اقتصادي كه فروش موفقي در سه ماه گذشته داشته است ناگهان با كاهش فروش مواجه ميشود، چرا؟ زيرا فروش موفق گذشته در اثر اعمال تخفيف ويژه بوده است و با قطع آن، فروش نيز به سرعت سقوط كرده است. بايد گفت كه راه حلهايي كه مسائل و مشكلات موجود در سيستم را فقط از ناحيهاي به ناحيه ديگري در آن منتقل مينمايد، اغلب باعث ميشود كه علت اصلي، نامكشوف باقي بماند.
2- عمل چشم بسته هر اندازه سخت، واكنشي سختتر و بدتر از طرف سيستم را سبب ميشود.
در كتاب قلعه حيوانات اثر جورج اورول اسب باركشي معرفي ميگردد كه همواره پاسخي براي تمامي سؤالات دارد. او ميگفت، « من سختتر كار خواهم كرد» در نظر اول اين شعار سبب تحريك و سختكوشي سايرين ميشد. ولي پس از چندي آثار مخرب و نتايجي معكوس به بار آورد. انجام كار بيشتر سبب افزايش ارجاع كار به او ميگرديد و اين چرخه پيوسته ادامه داشت. در تفكر سيستمي اين پديده “بازخورد جبراني ” ناميده ميشود. اين مفهوم در واقع بيانگر پاسخ خلاف انتظاري است كه سيستم، به يك عمل به ظاهر صحيح و مناسب ميدهد.
3- رفتارها و نتايج خوب مقطعي و زودگذر به دنبال خود نتايج بدي به بار ميآورند.
همواره بايد در نظر داشت كه اعمال و رفتارهاي مقطعي و كوتاه مدت ممكن است در ابتدا آثار خوبي به بار آورند، ولي اگر آنها را مقدمه و بنياني براي آينده بدانيم،به طور قطع، نتايج وخيمي را به دنبال خواهند داشت. ممكن است خانههاي جديدي ساخت، كودك گرسنهاي را سير كرد، كارمند آزمودهاي را آموزش داد و از نتايج كوتاه مدت اين اقدامات نيز راضي و خشنود بود. اما بازخورد جبراني آثار خود را با تأخير زماني بروز ميدهد و معمولاً بين منافع كوتاه مدت و مضرات درازمدت اقدامات سطحي و بيبنيان، تفاوت زماني قابل ملاحظهاي وجود دارد.
4- در اكثر موارد، راه حلهاي سادهانگارانه، راه به جايي نميبرند.
افسانه قديمي وجود دارد كه در آن شخصي كليد منزل خود را در مقابل درب خانه گم كرد ولي به دنبال آن در كوچه ميگشت و دليل اين كار را روشن بودن كوچه و تاريكي درب منزل عنوان كرد. بايد به خاطر داشت كه اگر راه حل آن قدر ساده باشد كه همگان بتوانند به آن دست يابند پس چرا تا كنون مسئله، حل نشده است و هنوز به قوت خود باقي است.
5- درمان ميتواند از خود مرض بدتر باشد.
در برخي اوقات، درمان بيماري نه تنها بي اثر است بلكه ممكن است منجر به وضعي وخيمتر و ايجاد اعتياد براي بيمار شود. راه حلهاي غير سيستمي كه به طور خزنده اعمال ميگردند، نه تنها شفابخش نيستند بلكه خود، مسائل بيشتري را ايجاد ميكنند. سعي، اجبار و اصرار بر رشد سريعتر، نتيجهاي معكوس دارد و رشدي كندتر را به دنبال مي آورد.
6- سعي، اجبار و اصرار بر رشد سريعتر، نتيجهاي معكوس و رشدي كندتر به بار ميآورد.
براي اكثر مردم امريكا و به خصوص کساني كه با فعاليتهاي اقتصادي سروكار دارند بهترين نرخ رشد، سريعترين آن است. اما هر سيستمي اعم از طبيعي، اكوسيستم تا سازمانهاي پيچيده اداري، به طور ذاتي ميزان رشد بهينه اي دارند كه بسيار كمتر از سريعترين نرخ رشد ممكن براي آنهاست.
7- نشانههاي بيماري سيستمها و اسباب و علل اين بيماريها به لحاظ زماني و مكاني الزاماً نزديك به هم نيستند.
در زير سطح تمامي مسائل ذكر شده، دو مشخصه بسيار مهم سيستمهاي پيچيده قرار دارد. علائم و علل. اين دو مشخصه در زمان و مكان با يكديگر قرين و نزديك نيستند. تغييرات كوچك نتايج بزرگي به بار ميآورند ولي بايد دانست محدودة عمل اين تغييرات، ممکن است بديهي نباشند.
8- تغييرات كوچك، نتايج بزرگي به بار ميآورد ولي بايد دانست محدودة عمل اين تغييرات لزوما بديهي نيست.
بسياري معتقدند كه تفكر سيستمي « علم يأس آور جديد » است، زيرا به ما ميآموزد كه بديهيترين راه حلها در بهترين شرايط، فقط در كوتاه مدت بهبودي را به وجود ميآورد ولي در بلندمدت اوضاع را بدتر ميكند. اما اين فقط يك طرف قضيه است. تفكر سيستمي اين واقعيت را نيز نشان ميدهد كه يك اقدام كوچك اگر به خوبي و با قدرت كافي در محل مناسب صورت گيرد، ميتواند پيشرفتي قابل ملاحظه و بزرگ در رفتار سيستم خلق كند.
9- شما ميتوانيد كيكي در اختيار داشته باشيد و آن را بخوريد ولي نه در يك زمان.
برخي اوقات، اگر به وضعيتي دشوار از ديدگاه سيستمي برخورد شود، مشكل و يا مسئلهاي وجود ندارد، بلكه مسئله، ناشي از اين واقعيت است كه به جاي ديدن فرآيند رويدادها، تنها، تصوير عجولانه و غير واقعي از حوادث و اتفاقات در ذهن وجود دارد. ديدن فرآيند و نگرش جديد به آن، ميتواند نقاط تاريك و مبهم مسئله را روشن و تبيين نمايد و فرد را از دو راهي برحذر دارد
10- دو نيم کردنِ يك فيل بزرگ ، دو فيل كوچك به وجود نميآورد.
سيستمهاي زنده، يكپارچه هستند و خصوصيات آنها را بايد در كل مجموعه بررسي كرد. سازمانها نيز از چنين خصوصيتي برخوردارند. براي درك و فهم بسياري از چالشها و درگيريهاي موجود در آن، مديريت بايد كل نظام و سازمان را مد نظر قرار دهد و نگاهي كل نگر داشته باشد.
11- هرگز نبايد شرايط محيطي را سرزنش كرد.
بسيار مشاهده مي شود كه افراد، دليل اصلي ناكاميهاي خود را به عاملي بيروني و يا محيط، نسبت مي دهند. رقبا، تغيير شرايط بازار، دولت و غيره، اغلب جزو اين عوامل محسوب مي شوند. تفكر سيستمي، به ما ميآموزد كه چيزي در بيرون از سيستم كه مسبب بروز مشكلات باشد، وجود ندارد. بايد دانست كه تمامي اسباب و علل مسائل، در درون سيستم نهفته است و جزئي از آنست.
منبع
جزوه آموزش تفکر سيستمی، تهيه شده توسط گروه پژوهشی مديريت حرفه ای
http://prothinka-src.org/Persian/Books/System_Thinkig_Pack-a4-86-03-07.pdf
No comments:
Post a Comment