مزیت دیگر استفاده از روش آن است که اگر یافتن راه حل به صورت جمعی انجام شود، تمرکز افراد بر موضوع بیشتر شده و پیشرفت سریعتر خواهد بود. در سازمانها و نهادهای مردمی، تعداد قابل توجهی از جلسات در مورد حل مسئله است. حال اگر شرکت کنندگان در این جلسات بر اساس فرمول مشخصی جلسه را پیش ببرند، از پراکندگی اجتناب شده و از بحث های تنشزا جلوگیری به عمل میآید
برای یافتن راه حل، استاد ایلیا یک روش سه مرحلهای را مطرح کرده اند که به سه دهم معروف است. سه دهم در عین سادگی، بسیار کارآمد است. این مراحل سه گانه عبارتند از
یک - شناخت مسئله
دو - ایده یابی
سه - انتخاب بهترین ایده
اینک هرکدام از این مراحل به اختصار توضیح داده میشود
مرحله اول- شناخت مسئله: در این مرحله صورت مسئله باید به شکل واضحی ترسیم شده و ابهامات پیرامونی آن روشن شود. در این مرحله لازم است که تمامی اطلاعات مرتبط با موضوع گردآوری شود. تا زمانی که آمار و اطلاعات کافی در دست نباشد ناگزیر پندارها و برداشتهای فردی جای واقعیت را میگیرد. حرکت بر اساس پندارها و تصورات، حرکتی متزلزل و به ناگزیر آکنده از سعی و خطاست
در این مرحله علاوه بر جمعآوری اطلاعات، باید آنها را دسته بندی هم کرد. دسته بندی می تواند طیفی از درست تا نادرست باشد
در این مرحله از عناصر مهمی همچون عقیده و احساسات استفاده نمی شود از این رو این مرحله را تفکر انفعالی یا مشاهدهگر نیز نامیده اند که قصد آن قضاوت نیست. البته می توان عقاید خود یا دیگران را به عنوان یک اطلاعات ذکر کرد؛ اینکه چنین عقایدی وجود دارد و میزان پایبندی به این عقاید چه حد است
بهترین ابزار در شناخت یک مسئله ، طرح سؤال از زوایای گوناگون و پاسخ به سؤالات ضروری است. طرح پرسشهای متنوع علاوه بر اینکه یک موتور قوی جستجواست، قالبهای ذهنی را هم میشکند تا جمعاوری اطلاعات فقط بر اساس چک لیستها نباشد. البته چک لیستها را نباید کنار گذاشت اما نباید تنها به آن بسنده کرد
زمانی از این مرحله باید گذر کرد که شناخت کافی حاصل شده و اطلاعات ضروری جمعآوری شده باشد
خطاهایی که در شناخت مسئله ممکن است ایجاد شود عبارتند از : لحاظ کردن عقاید و احساسات، اطلاعات کم یا ناقص، اطلاعات بیش از حد و بی ارتباط با مسئله، قضاوت بدون بررسی و زودهنگام
مرحله دوم- ایده یابی: در این مرحله به جای انتخاب فوری یک راهحل، حداکثر امکانات دیگر باید جستجو و معلوم شود. هر ایدهای که ممکن است (هر چند با احتمالی ضعیف) راهحل مسئله باشد یا به حل آن کمک کند، باید در این مرحله ثبت شود
در زمان ثبت ایدههای گوناگون، اصلاً نباید قضاوتی در مورد درستی یا نادرستی و همچنین اجرایی شدن ایدهها داشت. قضاوت یکی از موانع اصلی در دسترسی به ایده است زیرا به محض آنکه ایده مطرح میشود در مورد آن جبهه گیریهای متعددی میشود و حتی ممکن است ایده دهنده دست به خودسانسوری بزند و از ارائه ایده اجتناب نماید
روش تفکری که در این مرحله به کار گرفته می شود، تفکر خلاق نام دارد. در تفکر خلاق کیفیت ایدهها مهم نیست بلکه کمیت و تنوع ایدهها مهم است. برای این منظور می توان یکی از این دو حد را برای ایدهیابی قائل شد: حداقل ایده های لازم یا حداقل زمانی که باید بدون قضاوت به ایدهیابی پرداخت. به عنوان مثال ممکن برای یک مسئله تشخیص داده شود که حداقل 5 ایده متنوع داشت و به بیانی دیگر تا زمانی که این 5 ایده حاصل نشده در مورد انتخاب ایده، اقدامی صورت نگیرد. یا ممکن است یک حد زمانی گذاشت مثلاً 10 دقیقه به ایدهیابی پرداخت بدون اینکه ایدهای را رد یا تایید کرد.
مرحله سوم- انتخاب بهترین ایده: در این مرحله، ایدههای به دست آمده در مرحله قبل را باید انتخاب کرد. در این گام از تفکر انتقادی استفاده میشود که از طریق نقد و بررسی ایدهها بر اساس هدف و وضعیت مطلوب ، بهترین ایده به عنوان راهحل مورد نظر پیدا شود
برای یافتن بهترین ایده نباید مستقیماً دست به انتخاب زد بلکه باید با کنار گذاشتن ایدههای ضعیف، مناسب ترین ایده را پیدا کرد. در این مرحله می توان برخی از ایده را با هم ترکیب کرد
جایگاه استفاده از احساسات در همین مرحله است. یکی از مولفههایی که می توان بر آن اساس دست به انتخاب زد، احساسات است زیرا بهترین ایدهها اگر خوشآیند نباشند مناسب نیستند. مشکلی که در به کارگیری احساسات در تفکر وجود دارد این است که احساسات باید در انتهای فرایند تفکر به کار گرفته شود نه در ابتدای فرایند تفکر؛ زیرا احساسات بسیار قدرتمند است و جریانهای فکر را تحت الشعاع خود قرار می دهد
معیارهای انتخاب بهترین ایده به قرار زیر است
واقعی بودن
اجرایی بودن
پایین بودن هزینه نسبت به فایده
سهولت در اجرا
وجود مجری توانمند
همسویی و هماهنگی با سایر
سه روش برای انتحاب بهترین گزینه وجود دارد که عبارتند از : روش ماتریسی، روش ارزیابی دو به دو و روش سبک سنگین کردن گزینه ها
روش ماتریسی زمانی کاربرد دارد که گزینه ها هم سنخ هستند. مثلاً کسی که می خواهد خانه ای تهیه کند، یک سری گزینه دارد که همه آنها هم سنخ هستند و هرکدام دارای مزایا و معایبی است. در این روش یک سری مولفه انتخاب معلوم می شود و بر آن اساس به هر گزینه نمره ای داده می شود. بهترین گزینه آن است که بیشترین نمره را کسب کن. در مثال انتخاب خانه، مولفه ها می تواند بدین قرار باشد: قیمت، قدمت ساخت، دسترسی، محله، زیبایی و مواردی از این دست
روش سبک سنگین گردن برای زمانی است که تعداد گزینه ها کم است (حدود سه) و می توان به صورت ذهنی آنها را با یکدیگر قیاس کرده و بهترین را از بین آنها انتخاب کرد
روش ارزیابی دو به دو در زمانی که دو روش دیگر قابل استفاده نیستند به کار می رود. در این روش گزینه به صورت دو به دو و بر اساس روش سبک و سنگین کردن، قیاس شده و از بین آن دو انتخاب صورت می گیرد. ازاین رو باید تمام گزینه ها با یکدیگر مقایسه شوند. یعنی اگر اِن گزینه داشته باشیم، اِن فاکتوریل انتخاب بر اساس سبک سنگین کردن داریم. گزینه نهایی آن است که بیشترین تعداد انتخاب را داشته باشد
منبع
No comments:
Post a Comment