مسئله چیست؟ مسئله یک فاصله و شکاف است، فاصله ای بین آنچه داریم و آنچه می خواهیم یا شکافی است بین وضع موجود و وضع مطلوب. می توانیم تعابیر دیگری هم از مسئله داشته باشیم مثلاً اینکه مسئله یک دیوار یا مانعی است که سر راه تحقق اهدافمان قرار گرفته، یا اینکه مسئله عاملی که حرکت ما را دچار مشکل می کند. تمام این تعابیر یک مفهوم دارد اما تشبیه مسئله به یک فاصله یا شکاف، از نظر تصویری، واضح تر است.
با توجه به این تعریف، حل مسئله یعنی پر کردن این شکاف. از همین جا می توان نتیجه گرفت که برای پر کردن این شکاف، دو راه (یا دو استراتژی) پیش روی ماست: یا باید وضع موجودمان را تغییر دهیم تا با وضع مطلوب مان منطبق شود، یا از انتطارات و توقعات خود بکاهیم تا با وضع موجود ما سازگاری پیدا کند. به بیان دیگر یا باید خود را تغییر دهیم و مانند محیط کنیم یا اینکه محیط را تغییر دهیم و آن را آنطور که می خواهیم بسازیم. این ها دو استراتژِی کلی حل مسئله هستند اما در عمل ما باید ترکیبی از این دو را به کار ببندیم. هم از ایده آل گرایی خود کم کنیم و هم وضع موجودمان را تغییر دهیم.
در اینجاست که نقش هوشمندی آشکار می شود. ما با تفکر می توانیم به یک راه حل (حداقل روی کاغذ) برسیم اما تعیین اینکه از هر استراتژی چقدر را بکار بندیم با هوشمندی میسر است. البته هوشمندی در انسان ذاتی نیست و از طریق تفکر و به خصوص پرسشگری در موضوعات گوناگون و تلاش برای یافتن جواب، بهبود می یابد
اولین چیزی که در این باره به چشم می خورد این است که حل مسئله یک چرخه معرفی شده است. آنچه در دانش متعارف در این باره هست ، حل مسئله را یک فرآیند معرفی کرده اند. ویژگی فرایند این است که دارای نقطه آغاز و پایان است اما چرخه دارای نقطه آغاز یا نقطه پایانی نیست. آنچه در این چرخه به چشم می خورد، 5 نقطه عطف است. هر کدام از این پنج مرحله دارای ویژگی خاصی هستند . در واقع هرکدام از این مراحل از یک روش خاص تفکر استفاده می کند. اگر فرد نداند که در کدام مرحله قرار دارد و از این روش ها به درستی استفاده نکند، نه تنها مسئله اش حل نخواهد شد، چه بسا به یک گره کور نیز تبدیل شود همانطور که بسیاری از مسائل انسان ها چنین شده است
روش تفکری در هر مرحله به قرار زیر است
کشف مسئله : مشاهده - اینجا را کلیک کنید
طرح مسئله : هوشیاری و هماهنگی - اینجا را کلیک کنید
یافتن راه حل : تفکر تحلیلی، تفکر خلاق و تفکر انتقادی - اینجا را کلیک کنید
اجرای راه حل : تفکر اجرایی
گرفتن بازخورد و خروج از مسئله: بررسی واکنشی
بسیاری از انسان ها در انتظار واهی روزی هستند که همه مسایلشان حل شود و مسئله ای نداشته باشند. از این رو برای اینکه زودتر مسایلشان حل شود شتاب زده عمل می کنند. این یک هدف موهومی است مثلاً برخی از زوج های جوان فکر می کنند اگر زودتر بچه دار شوند بهتر است زیرا بچه زودتر بزرگ می شود و از دردسر آنها خلاص می شوند! در صورتی که بچه در هر سنی مسئله خاص خودش را دارد. بنابراین بهتر است به جای اندیشه خلاص شدن از دردسر بچه، نحوه تعامل و ارتباط موثر با او را فراگیرند
بر اساس چرخه حل مسئله، متوجه می شویم که وقتی یک مسئله را حل کردیم، مسئله دیگری بر ما نمایان می شود. علت این است که کسی که واقعاً مسئله ای را حل کند و از آن گذر موفقی داشته باشد، آگاهی اش افزایش یافته، بنابراین چیز تازه ای را می بیند که قبلاً ندیده بود. اگر قبلاً مو را دیده بود، با افزایش آگاهی پیچش مو را می بیند و به همین ترتیب هر چقدر در حل مسائل پیش می رود، با موضوعات جدیدتر و وسیع تری روبرو می شود. گاندی وقتی مسئله آفریقای جنوبی را حل کرد، به مسئله استعمار هند توسط دولت انگلیس پرداخت. وقتی مسئله استعمار هند توسط انگلیس حل شد، مسئله اختلافات مذهبی و طبقاتی هندیان رخ داد و به همین ترتیب اگر باز هم زنده بود هیچ وقت به نقطه پایان نمی رسید
از این رو چرخه مسئله به نظر من چرخه افزایش آگاهی است. اگر کسی می خواهد آگاهی اش افزایش پیدا کند باید بتواند از مسایلی که با آن روبروست گذر کند. اگر این چرخه را در یک فضای سه بعدی ببینید، می توجه می شوید یک سیکل بسته نیست بلکه یک شکل مارپیچ است که همچون یک پیچ وقتی در آن خرکت می کنی ، خودبه خود ارتفاع می گیری. بنابراین با آرام نشستن و هیچ کاری نکردن آگاهی انسان تغییر نمی کند و اگر هم تغییر کند، تغییری همه جانبه و 360 درجه نخواهد بود بلکه تغییری خطی و محدود است
سرعت حل مسایل هم از طرفی بستگی به شرایط دارد و از طرف دیگر بستگی به آگاهی افراد دارد. هرچقدر آگاهی فرد حل کننده بیشتر باشد، سرعت حل مسئله افزایش خواهد یافت
از طرف دیگر چون در این مدل مراحل گوناگون است، و هر مرحله نیاز به توانمندی خاص ذهنی دارد، نقش کارتیمی در حل مسئله بیشتر معلوم می شود. بعضی از افراد در تفکر انتقادی توانایی ذاتی دارند و برخی در تفکر اجرایی. مسایل بزرگ توسط یک نفر حل نمی شود و جهان امروز مملو از مسایل بزرگی است که باید همه ملت ها درگیر آن شوند و دست به دست هم دهند تا راه حلی واقعی برای آن پیدا شود. موضوعاتی مانند محیط زیست، تروریسم، جنگ های مذهبی یا عقیدتی، خودکامگی رهبران برخی از کشورها ، بیماری های شایع و یا خاص، گرسنگی و ... از جمله موضوعاتی هستند که حل آنها نیاز به عزم جهانی دارد. از این رو شناخت هرچه بهتر فرایند مسئله و شناخت بهتر افرادی که در حل مسئله نقش دارند، از اهمیت خاصی برخوردار است
منبع
No comments:
Post a Comment