به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Tuesday, August 10, 2010

نکته 132- سه مشکل در طرح مسایل


مسئله، قابل حل شدن نیست مگر اینکه به خوبی طرح شود. کشف مسئله را می توان به احساس درد تشبیه کرد. اگر کسی در خود احساس درد کند آیا این به منزله یافتن درمان است؟ خیر . احساس درد ، ضمانت درمان نیست بلکه گامی در مسیر درمان شدن است. بیمار باید بتواند درد خود را برای پزشک بیان نماید. هر چقدر که دردمند، درد خود را دقیق تر و شفاف تر بیان کند، پزشک سریعتر و درست تر می تواند بیماری او را تشخیص دهد. اگر دردمند نتواند دردش را به خوبی طرح نماید، این دیگر به پزشک بستگی دارد که بتواند آن را تشخیص دهد یا نه. اما در اینجا نیز پزشک وقتی موفق به مداوا خواهد شد که بتواند درد را برای خویش بیان نماید. یعنی باز هم بیان درد صورت پذیرفته است اما این بار توسط پزشک. البته این کار پزشک ماهر است و از هر پزشکی نمی توان چنین انتظاری داشت.
طرح مسئله نیز چنین حالتی دارد. اگر مسئله ای به خوبی طرح نشود، چه بسا که هیچ گاه حل نشود. طرح مسئله را می توانیم نوشتن صورت مسئله بنامیم. اگر به شما مسئله ای را بدهند که صورت آن واضح نباشد، آیا می توانید آن را حل کنید؟ نه، مگر اینکه از طراح سوال شناخت قبلی داشته و بتوانید منظور او را حدس بزنید.
عدم وضوح مسایل معمولی در کتب درسی باعث می شود که نتوان آن را حل کرد چه برسد به مسایل زندگی که مانند مسایل کتب درسی، شسته رفته نیست و دارای جنبه ها و ابعاد گوناگونی است که منجر به پیچیده تر شدن آن می شود.
مشکلاتی که در طرح مسئله وجود دارند عبارتند از


یک - عدم بیان خواسته
اولین مشکل در طرح مسئله این است که خواسته و یا موضوعی که باید حل شود ذکر نمی شود. مردم معمولاً می گویند چه چیزی نمی خواهند و نمی گویند که چیزی می خواهند. و یا آنقدر به مسایل حاشیه ای می پردازند که مسئله اصلی در میان آن گم می شود و شفاف نیست. اگر کسی به یک سوپر مارکت وارد شود و بگوید: "برنج نمی خواهم، شیر نمی خواهم، حبوبات نمی خواهم، بستنی هم نمی خواهم" واکنش متصدی آن فروشگاه چه خواهد بود؟ احتمالاً بهت زده به این فرد نگاه می کند. وقتی مسئله ای دارید، به صورتی کاملاً شفاف خواسته خود را مطرح کنید و درخواست حل آن را بدهید.
برای این کار، مسئله را به صورت سوالی مطرح کنید. سوال در زبان عربی یعنی خواسته و سائل یعنی کسی که خواسته ای دارد. در زبان انگلیسی هم سوال کردن به معنی خواستن است. شکل سوالی، باعث می شود که شنونده نسبت به آن واکنش نشان دهد. جمله ای
که به صورت خبری بیان می شود باعث می شود که شنونده معمولی نسبت به آن منفعل باشد. البته شنونده هوشیار منفعل نیست اما اکثر انسان ها از هوشیاری بالا برخوردار نیست. مثلاً وقتی می گویید "هوای اتاق سرد است" شنونده معمولی اقدام خاصی نخواهد کرد. اما وقتی که گفته میشود "میشود پنجره را ببندید؟" در این حالت شنونده معمولی نیز واکنشی در این راستا نشان خواهد داد

در روش های نوین رهبری نیز گفته شده است که به جای دستور دادن (و حتی درخواست دادن)، سوال طرح کنید

دو- طرح مسئله به صورت کلی
جواب یک مسئله متناسب است با صورت مسئله. اگر مسئله ای به صورت کلی مطرح شود، پاسخ آن نیز کلی است. جواب کلی برای آگاهی ذهن نسبت به یک موضوع مناسب است اما برای حل یک مسئله عینی (نه ذهنی)، کاربرد ندارد. در جهان عینیات (نه جهان انتزاعی) هر چیزی با جزئیات کامل وجود دارد. مثلاً یک کامپیوتر برای اینکه به درستی کار کند باید تمام مدارها و نرم افزارهای مربوطه آن وجود داشته و به درسته کار کند. گاهی مشکلی در یک مدار و یا یک فقدان یک فایل ممکن است باعث شود که کامپیوتری کار نکند
جهانی که در آن زندگی می کنیم با دقت و جزئیات بسیار زیادی خلق شده است. مثلاً اگر تنها 2 دقیقه اکسیژن به مغز نرسد و یا 5 دقیقه اکسیژن به بدن نرسد، منجر به مرگ مغزی یا جسمی می شود. اگر فاصله زمین تا خورشید به اندازه درصد ناچیزی کمتر یا بیشتر شود، امکان زیستن در زمین از بین می رود. اگر قطر زمین به اندازه درصد کمی بیشتر شود، میزان جاذبه زمین بیشتر شده و امکان رسیدن خون به سطوح فوقانی مغز که مسئول کارهای انسانی و متعالی (نه غریزی و حیوانی) است از بین رفته و ممکن بود انسان هوشمند در زمین پا به عرصه حیات نمی گذاشت. در این باره مثال های بسیار می توان زد که گویایی این است که جهان ما با طرافت بسیار زیبا و شکننده ای شکل گرفته است
بنابراین صرف بیان خواسته کفایت نمی کند بلکه باید خواسته با جزئیات لازم بیان شود. منظور از بیان جزئیات این است که بگویید: چه می خواهید، چقدر می خواهید، تا چه زمانی می خواهید و .... مثلاً اگر بگویید مشکل مالی دارم کافی نیست. اگر کسی به شما گفت که مشکل مالی دارد به او صد تومان بدهید و بگویید خوب مسئله ات حل شد؟ باید مقدار آن نیز معلوم شود و زمانی که باید به شما برسد. زیرا اگر بعد از زمان مقرر نیز به خواسته خود برسید بازهم اثربخش نخواهد بود

سه- استفاده از واژه های دارای بار احساسی
سومین مشکل در طرح مسئله این است که از واژه هایی که دارای بار احساسی هستند استفاده می شوند. برخی واژه ها علاوه بر اینکه دارای بار مفهومی هستند، دارای بار احساسی نیز هستند. این موضوع بیشتر برای واژه هایی مصداق دارد که در بر گیرنده سیستم ارزشی افراد است. مثلاً اگر کسی نسبت به وطنش احساس مسئولیت می کند و وطن دوستی یکی از ارزشهایش باشد، اگر بیان یک مسئله ای به این صورت باشد که : "چگونه می توان کشور را از خطر تفرقه و نزاع داخلی، دور کرد؟" ممکن است واکنش تندی نشان دهد زیرا از نظر او شرایط کنونی مانند یک گفتگو است و منجر به شکل گیری ایده های خوبی خواهد شد و این یک نزاع داخلی نیست. بنابراین به همین سادگی ممکن است که ادامه گفتگو با این فرد مقدور نباشد
واژه هایی مانند دین، آزادی، عدالت، معنویت، رهایی، مادر و .... از جمله واژه هایی هستند که دارای بار احساسی هستند و باید با احتیاط با آنها برخورد کرد. گاهی فقط تغییر واژه منجر به حل مسئله می شود. مثلاً در یک سازمانی قرار بود پروژه کاهش هزینه اجرا شود. وقتی مدیر پروژه موضوع را با همکارانش مطرح کرد اکثر آنها موضع مخالفانه گرفتند زیرا معتقد بودند که افراد سالمی هستند و از کارشان مبلغی را حیف و میل نمی کنند بنابراین طرح این پروژه یعنی که مدیریت ارشد سازمان به آنها اعتمادی ندارد. به همین سادگی این پروژه متوقف شد تا اینکه یک کارشناس خبره به مدیر پروژه پیشنهاد داد به جای واژه کاهش هزینه از واژه مهندسی هزینه استفاده کند. این نام نه تنها با واکنشی روبرو نشد بلکه مورد استقبال سایرین هم قرار گرفت

علاوه بر طرح مسئله به یکی از سه صورت فوق، نکته مهم دیگری که باید به آن توجه شود اینکه مسائل زندگى پیچیده، مبهم و درهم تنیده هستند. بهترین شکل طرح مسئله، وقتى به دست مى‏آید که مسئله حل شود و براساس جواب به دست آمده، مسئله طرح شود. چون این کار عملاً امکان پذیر نیست، بنابراین لازم است که مسئله را به صورت های گوناگونی طرح کرده و در حین حل مسئله نزدیک‏ترین طرح‏ها را بیابیم. یعنى طرح کامل مسئله با حل آن، توأم با یکدیگر صورت مى‏گیرد


منبع

http://daneshetafakor.persianblog.ir/

No comments: