به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Friday, September 04, 2009

نکته 36 - وجوه تفکر انتقادی - قسمت آخر



ا
30- آزمایش یا ارزیابی فرضیات
ما
اگر تمام المان هایی که بر اساس آن یک دلیل و یا رفتار تشریح گشته را داشته باشیم، در موقعیت بهتری برای ارزیابی دلایل یا رفتارها قرار می گیریم . مبنای دلایل و رفتارهای ما اعتقاداتمان هستند از اینرو ما اغلب در مورد پیش فرضیات خود نا آگاهیم و تنها با شناخت آنها می توانیم آنها را ارزیابی کنیم.
متفکران انتقادی علاقه زیادی به حقیقت و پذیرش قوی ترین دلیل دارند بنابراین آنها مایل هستند تا فرضیات غلط را شناخته و آن را رد کنند. آنها می دانند که هرکسی ممکن است فرضیات غلطی را بسازد. بنابراین آنها مایل هستند که فرضیات را زیر سوال ببرند تا درستی آن برایشان ثابت شود. هم چنین به فرضیات جایگزین هم توجه دارند.
آنها مبنای پذیرش و یا رد فرضیات را آزمون دقیق آنها می گذارند. آنها عقاید غیردقیق را معلق نگه می دارند. متفکران انتقادی فرضیات خودشان را ارزیابی می کنند و به راحتی فرضیات دیگران را نمی پذیرند حتی اگر از طرف کسانی باشد که آنها را به خوبی می شناسند.
31- تماییز قایل شدن بین واقعیت های مرتبط با واقعیت های نامرتبط
برای انتقادی اندیشیدن، ما باید بدانیم بین واقعیت هایی که با موضوع مرتبط نیستند و آنهایی که مرتبط هستند چه تفاوت هایی وجود دارد. متفکران انتقادی توجه شان را بر واقعیت های مرتبط متمرکز می کنند و اجازه نمی دهند که واقعیت های غیر مرتبط توجه آنها را در نتیجه گیری به خود جلب کند. جدای از آنکه واقعیت مرتبط واضح و روشن هست یا نه، آن نیز باید به چالش گرفته شود. علاوه بر این تنها واقعیات هستند که می تواند نسبت به یک موضوع، مرتبط یا غیرمرتبط باشد. در صورتی که اطلاعات مرتبط با یک مسئله ممکن است با مسئله دیگر مرتبط باشد.

32- ایجاد استنتاج، پیش بینی و تفاسیر معقول
تفکر انتقادی مستلزم توانایی رسیدن به نتایج روشن مبتنی بر واقعیت و اطلاعات است. متفکران انتقادی بین مشاهدات و نتایج خود، تمایز قائل هستند. آنها نگاه به پشت واقعیت ها دارند تا ببینند که کدام واقعیت هایی به صورت غیر مستقیم اثرگذار است.
آنها همچنین مواردی که فقط مورد حدس است را از مواردی که قابل استنتاج است تمییز قایل می شوند. متفکران انتقادی نسبت به علایقشان به استنتاجی که تایید کننده خودگرایی و یا گروه گرایی شان باشد واقفند بنابراین اگر آنها در موضوعی که نسبت بدان دینفع هستند، استنتاجی داشته باشند، با دقت آن را ارزیابی می کنند. به خاطر بسپارید که هر تفسیری بر مبنای استنتاج است و ما هر وضعیتی که در آن باشیم را تفسیر می کنیم.

33- ارائه دلیل و شواهد ارزیابی شده و واقعیت های اظهار شده
متفکران انتقادی می توانند دلایلشان را جدای از آزمون و ارزیابی ارائه دهند. آنها می دانند که نتیجه گیری شان بر اساس کدام مدرک است. آنها می دانند که دلیل ناشناخته و نامشخص، قابلیت نقد شدن را ندارد. آنها مشکلی ندارند اگر به ایشان گفته شود دلایل خود را ارائه دهید.
آنها می توانند در مورد شواهد مرتبط با موضوع یا مرتبط با نتیجه به روشنی بحث کنند. هرآنچه که به عنوان شواهد اراده می شود نباید مورد پذیرش قرار گیرد. شواهد و واقعیت ها باید با دقت آزمون و ارزیابی شوند. شواهد ممکن است کامل یا ناکامل، قابل قبول، غیرقابل قبول و یا اشتباه باشند.
34- شناخت تضادها
برای متفکران انتقادی ، ثبات در اندیشه و کردار از مطلوبیت بسیار بالایی برخوردار است. آنها تلاش دارند تا تضادها را از عقایدشان حذف کنند و نسبت به تضاد در دیگران هوشیار باشند. به عنوان یک متفکر بالقوه، آنها تلاش دارند موارد مشابه را به صورتی مشابه قضاوت کنند.
شاید مشکل ترین شکل ثبات در عمل آن چیزی است که بین گفتار و رفتار رخ می دهد. مهم ترین مشکل بشر این است که نسبت به خود اهیمت بیشتری را به کار می گیرد تا نسبت به دیگران. کودکان نسبت به این موضوع حساسیت بیشری دارند. (چرا نمی توانم آنچه را داشته باشم که آنها دارند؟).
متفکران انتقادی می توانند دقیقاً مشخص کنند تضادها در چیست و آن را در خود مشاهده کرده و بین عقاید متضاد و سازگار تمایز قایل شوند؛ بنابراین بر نقطه نظرهای متضاد تمرکز دارند.

35- کشف پیامدها
متفکران انتقادی می توانند پیامد کارهایشان را مشخص کنند. آنها می دانند که پذیرفتن یک موضوع به معنی پذیرفتن پیامدهای آن هم هست. هنگام در نظر داشتن عقیده ای در مورد یک عمل یا یک سیاست، متفرکان انتقادی پیامدهای آن عقیده را نیز بررسی می کنند.




منبع :
انجمن تفکر انتقادی
http://www.criticalthinking.org/resources/k12/TRK12-strategy-list.cfm#s5

No comments: