به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Saturday, September 10, 2011

نکته 198 - ده تله فکری. چگونه ذهن خود را ضدّ حماقت کنیم - 2

در قسمت اول این مقاله متوجه پنج تله که مانع کارایی تفکر منطقی‌ ما هستند، شدیم. با یک مرور سریع از آنچه گفته شد:

یک- تله مهار: تکیه بیش از حد روی افکار اولیه

دو- تله وضعیت موجود: ماندن و گیر کردن

سه- تله غرق در هزینه: محافظت از انتخاب اول

چهار- تله تایید: آنچه را که دوست دارید، می‌بینید

پنج- تله اطلاعات ناقص: فرضیات خود را بررسی کنید

حال وقت اینست که با افشا کردن پنج تله خطرناک بعدی لیست را تکمیل کنیم

شش- تله انطباق: همه اینکار را میکنند

در یک سری تحقیقات از گروهی از دانشجویان، برای اطمینان از جوابهای صحیح، چندین سوال ساده پرسیده شد. از گروهی دیگر از دانشجویان هم همان سوالات پرسیده شد ولی‌ عمدا بازیگرانی هم در آنها، به وسیله محققین، ادغام شده بودند، که جواب غلط به سوالات بدهند. اینبار، بسیاری از دانشجویان بر اساس هدایت اشتباه از این گروه بازیگران، پاسخهای اشتباه ارائه دادند. این غریزه، بخواهیم یا نخواهیم، در درجا‌ت مختلف در همه ما موجود است. ما میترسیم که در جمع احمق و گنگ شناخته شویم. در نتیجه اقدامات جمع بروی ما شدیدا تاثیر گذار است. اشتباه کردن بهمراه جمع, زیاد به چشم نمی‌آید ولی‌ مسئول این اشتباه فقط خود ما هستیم. در رفتار جعمی همواره یک فشار مضاعف وجود دارد

از این گرایش در تبلیغات سؤاستفاده بسیار میشود. اغلب محصولات، نه بر اساس ویژگیهای خود، بلکه بر اساس محبوبیت آنها بفروش میرسند. چون دیگران میخرند چرا من نخرم؟ انطباق یکی‌ از دلایل اصلی‌ پرفروشترین کتاب است. این امر کمک به قفل شدن تفکر جمعی برای مدتی‌ طولانی می‌کند. مردم دوست دارند آنچه را که دیگران مصرف میکنند، مصرف کنند

چه می‌توان کرد؟

نفوذ جمع را روی خود کاهش دهید. هنگام تجزیه و تحلیل اطلاعات، خود را، حداقل در ابتدا، از نظرات جمع محفوظ نگاه دارید. این بهترین راه برای تصمیم‌گیری بدون تاثیر ناخوداگاه از عقیده جمع است

مراقب "اثبات اجتماعی" باشید. مخصوصا وقتی‌ که کسی‌ سعی‌ در متقاعد کردن شما بر اساس محبوبیت بجای شایستگی دارد. لیاقت و شایستگی را بر محبوبیت ترجیح دهید

شجاع باشید. با وجود عدم محبوبیت، تمایل بر غلبه و دفاع از دیدگاه‌های خود را داشته باشید. از ابراز عقیده بی‌پرده خود هراسی نداشته باشید

هفت- تله کنترل توهم: تیر در تاریکی انداختن

آیا تا بحال توجه کرده‌اید بیشتر کسانی‌ که در قرعه کشی‌ هفتگی لوتو شرکت میکنند اعداد مخصوص به خودشان را انتخاب میکنند؟ در حالی‌ که گزینه‌های دیگری هم وجود دارند. همه ما میدانیم هر شماره‌ای که انتخاب شود در احتمال برنده شدن تغییری حاصل نمی‌شود. پس چرا برخی‌ ترجیح میدهند که اعداد خاصی‌ را انتخاب کنند؟ جالب است، حتی در موقعیت‌های که به روشنی هیچ کنترلی روی آنها نداریم باز هم مایلیم که نتایج را تحت نفوذ خود داشته باشیم، در حالی‌ که عاقلانه نیست. البته ما فقط عشق به کنترل داریم. در بازی‌های شانسی این راحتتر مشهود است، اما تمایل به ارجحیت کنترل شخصی‌ در تاثیر گذاری روی حوادث، جزئی از زندگی‌ روزمره ما شده است. متاسفانه، بر خلاف مثال قرعه کشی‌ در بالا، نتایج تصمیمات ما معمولا پیچیده و در هم تنیده و وابسته به یکدیگر است. بدست آوردن ارزیابی نتایج آینده‌ای که ما مسئول آن هستیم، مشکل است. در حالی‌ که برخی‌ از همین نتایج از انتخاب‌های ما ناشی‌ میشوند و قسمتی‌ از آنها هم مطمئنا خارج از کنترل ما هستند

چه می‌توان کرد؟

بدانیم که اتفاقات بخشی از زندگی‌ هستند، هرچند که درک عمیق و حتی قبول آنها مشکل است. بعضی‌ چیزها فقط تصادفی هستند، بدین معنا که هیچگونه ربطی‌ به تلاش و کار ما ندارند. مسئولیت آنچه را که توانایی‌ تاثیر گذاری روی آنها را دارید، بپذیرید و اینرا بدانید که در بسیاری از موارد دیگر هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید, این بهتر از اینست که فرض و انتظار کنترل آگاهانه روی همه اتفاقات و پاسخگویی تمامی‌ آنها را به عهده بگیرید

مراقب خرافات باشید. در نظر داشته باشید که چه مقدار از تصمیمات شما بر اساس چیزهایی است که هیچگونه توضیحی برای آنها ندارید. بجای تظاهر به توانایی‌ کنترل، ناشناخته را مشخص و آنها را بررسی کنید

هشت- تله اتفاق: ما به احتمالات میچسبیم

جان رایلی یک افسانه شد. او در قرعه کشی‌‌ای که شانس یک در میلیون داشت برنده شد. دوبار! این شد یک در میلیارد. این بدین معنا است که در قرعه کشی‌ یا تقلب شده و یا پرنده اقبال واقعاً بر دوش این آقا نشسته. درست است؟ نه واقعاً. اجازه بدهید که از ریاضیات کمک بگیریم. اگر سالیانه ۱۰۰۰ برنده قرعه کشی‌ حداقل ۱۰۰ بار تلاش کنند که به معجزه دست یابند که یک بار دیگر هم برنده شوند، به عدد غیر قابل اغماض ۱۰ درصد میرسیم. در نتیجه این معجزه نه تنها قابل امکان است بلکه ارزش امتحان کردن هم دارد و هر چه تعداد دفعات شرکت کردن در قرعه کشی‌ بیشتر باشد احتمال برنده شدن هم افزایش پیدا می‌کند. یک مثال کلاسیک دیگر: در یک گروه فقط ۲۳ نفری احتمال اینکه دو نفر در یک روز و یک ماه مشترک متولد شده باشند، هست. به این میگویند شناسائی حقایق احتمالات با واسطه استدلال

چه می‌توان کرد؟

در برآورد‌های بیمورد بیش از حد تکیه نکنید. با وجود اینکه گاهی اینگونه براوردها کارایی دارند. مطمئن شوید که اهمیت آنها را کاهش می‌دهید یا اینکه عواقب اعتماد به آنها را در نظر بگیرید

مراقب احتمالات "پس از وقایع" باشید. احتمال اینکه کسی‌ دوبار برنده قرعه کشی‌ باشد، هست. چیز دیگری که کاملا متفاوت است اینست که یک فرد خاص قبل از انتخاب نتیجه برنده میشود، یک اتفاق یک در میلیارد است و ممکن است که کسانی‌ را در مورد مشروعیت قرعه کشی‌ بشک بیندازد

نه‌- تله فراخوان: همه خاطرات بطور برابر خلق نشده‌اند

بهترین برآورد شما برای اینکه یک پرواز احتمالا تصادفی مرگبار داشته باشد چیست؟ در حالی‌ که بسیاری از مردم این امر را بعید نمی‌دانند. مطالعات نشان میدهند که اینگونه حوادث فقط به میزان یک در ده میلیون اتفاق می‌افتند. واقعیت اینکه مردم به برآورد احتمالات میچسبند، نشان دهنده اینست که فقط بخشی از این برآورد‌ها اشتباه هستند: اگر همین سوال را درست پس از اتفاق افتادن یک سانحه هوایی بپرسند، برای برآورد‌های بیمورد بالاتری هم آماده باشید. ما اطلاعات را بر اساس تجارب و یاداوریهای خود تجزیه و تحلیل میکنیم. برای همین هم، بیشتر تحت تاثیر رویدادها یی که دیگران تجربه کرده‌اند هستیم، مانند تاثیر چشمگیر حوادثی که همواره در حال شکل گیری هستند. و هرچه ویژگی این رویداد بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای تحریف تفکر ما دارد. البته هیچکس نگران آن ۹۹۹۹۹۹۹ هواپیمایی که سالم به مقصد میرسند، نیست. بنابر این هیچ چیز طبیعی تر از این نیست که آنها را فراموش کنیم

چه می‌توان کرد؟

اطلاعات خوب را جمع‌آوری کنید. طبق معمول، اگر مجبور نیستید به حافظه خود زیاد از حد تکیه نکنید. البته که میتوانید از حافظه خود هم استفاده کنید، اما همواره سریعاً در تلاش برای یافتن اطلاعاتی‌ باشید که خاطرات شما را تأیید یا تکذیب کنند

مراقب احساسات خود باشید. در هنگام تجزیه و تحلیل اطلاعات موقتاً از احساسات خود دوری جویید. اگر در حال تجزیه و تحلیل یک رویداد هستید، اینگونه وانمود کنید که این اتفاق خیلی وقت پیش برای شخص دیگری که به شما مربوط هم نیست، افتاده. به همین ترتیب اگر نظر دیگران را خواستارید، کسانی‌ را بیابید که از نظر احساسی‌ با آنها ارتباط ندارید

مراقب اخبار رسانه‌‌ها باشید. رسانه‌‌ها در برخی‌ از موارد بیش از حد اغراق و از غفلت عمومی سؤ استفاده میکنند. همیشه ارتباط آنها با یکدیگر را بدقت و نه بر اساس آنچه مشهود است، بررسی کنید

ده- تله برتری: میانگین از متوسط بالاتر است

در یک مطالعه تحقیقاتی‌ از رانندگان درخواست شد که مهارت رانندگی‌ خود را با رانندگی‌ دیگران مقایسه کنند. تقریبا همه شرکت کنندگان (حدود ۹۳ درصد) خود را بالای میانگین می‌دانستند. بجز چند استثنا، مردم در مورد دیدگاه‌های خود بزرگنمایی‌ میکنند و مهارت و توانایی‌‌های خود را دست بالا میگیرند که منجر به خطاها و قضاوتهای اشتباه بسیاری میشود. همین باعث شد من تصمیم بگیریم که مقاله را با این موضوع تله خاص فکری بپایان برسانم. پس از اینکه خود را مراقب این تله‌های فکری کردیم، ممکن است که مستعد به افتادن در تله‌های بعدی باشیم؛ با این باور که حال که در مورد آنها بیشتر میدانیم و احساس امنیت می‌کنیم. البته که اولین گام اجتناب از تله‌های فکری، آگاهی‌ و هوشیاری مداوم است، اما مراقب باشید که بسیار ساده تر است که متوجه به تله افتادن دیگران باشیم تا خودمان

چه می‌توان کرد؟

فروتن باشید. همیشه بیاد داشته باشید که هر کسی‌ دارای نقاط کور و ضعف است. پیرامون خود را با مردم صادق پر کنید. اگر ما دارای نقاط کور و ضعف باشیم، دوستان صادق این نقاط ضعف را به ما نشان خواهند داد

از حدود خود خارج نشویم. این تله‌های تفکری بخشی از ذات ما هستند: ما انسانها از آنها ساخته شده‌ایم. سختگیری، تفکر منطقی‌ و تصمیمات مهم هستند، اما این بدان معنا نیست که مکاشفه جایگاه خود را از دست داده است. اشتباه نکنید، من همواره فکر می‌کنم که شناخت تله‌های فکری برای ما بسیار مفید است، فقط روی آنها بیش از حد کار نکنید

منابع بیشتر: هنگامی که مغرضانه فکر می‌کنیم، این ده تله فکری بسختی سطح تفکر ما را حتی میتواند بخراشند. در ویکیپدیا، لیستی از شناخت تعصبات بیمورد شامل بیش از یکصد عدد از این تله‌ها موجود است که یادگیری‌های بعدی را برای شروع مشکلتر می‌کند. مراجع‌ای با داده‌های بیشتر که مطالعات بعدی را در ویکیپدیا و همچنین کتاب هوشمند امکانپذیر می‌کند. کتاب هوشمند در مورد تصمیم‌گیری، فوق‌العاده است، مطالعه آنرا بشدت پیشنهاد می‌کنم. یکی‌ دیگر از کتابهای عالی‌ اثر توماس گیلوویچ بنام "چگونه میدانیم که اینگونه نیست" است

امیدوارم که از مقاله لذت برده باشید

ترجمه و برداشت: فرشاد سجادی

منبع

http://litemind.com/thinking-traps-2/

No comments: