به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Tuesday, August 30, 2011

نکته 197 - ده تله فکری. چگونه ذهن خود را ضدّ حماقت کنیم - 1

ذهن ما تله های فراوانی برای ما میچیند. این تله ها مزاحمتهای جدی برای توانایی تفکر عاقلانه ما ایجاد میکنند که منجر به رسیدن به دلایل نادرست و گرفتن تصمیمات احمقانه میشوند، مگر اینکه از این تله ها آگاه باشیم. ویژگیهای ذهن، بجای کمک کردن بما میتواند برایمان مشکلات ایجاد کنند: در اینجا ۵ عدد از مضرترین این تله ها و چگونگی اجتناب از هر یک را بررسی میکنیم

یک- تله مهار لنگر: تکیه بیش از حد روی اولین فکرمحققان از گروهی از مردم خواستند که به این سوالات پاسخ دهند. "آیا جمعیت کشور ترکیه بیش از ۳۵ میلیون نفر است؟ بهترین برآورد شما چیست؟" جوابهای داده شده این گروه خیلی بالاتر از ۳۵ میلیون نبود. همین سوال برای گروهی دیگر مطرح شد، اما اینبار از عدد ۱۰۰ میلیون شروع شد. اگرچه اعداد هر دو گروه مطلق بودند، اما در گروه۱۰۰ میلیون، بیشک، ارقامی بسیار بالاتر از ۱۰۰ میلیون ارائه شد. (اینهم جواب برای کنجکاوی شما) درس: نقطه شروع تفکر میتواند با تعصبی شدید بروی، برداشتهای اولیه، ایده ها، برآوردها و یا اطلاعات اثر بگذارد و افکار بعدی را مهار کند. این تله در هنگامی که عمداً از آن استفاده میشود، بسیار خطرناک است. مثلا فروشندگان با تجربه، در ابتدا کالای گرانتر را بشما عرض میکنند و قیمت بالاتر را در ذهن شما مهار میکنند، این قیمت در ذهن شما لنگر میاندازد و گیر میکند

چه میتوان کرد؟

مسائل را همواره از زوایای مختلف مشاهده کنید. از گرفتار شدن در یک نقطه شروع فکری جلوگیری کنید. قبل از نتیجه گیری روی مشکلات کار کنید

قبل از مشاوره با دیگران خودتان روی مشکل فکر کنید. قبل از اینکه تحت تاثیر دیگران قرار بگیرید، تا حد امکان خودتان اطلاعات جمعآوری کنید و به نتیجه برسید

اطلاعات خود را از منابع گسترده و غنی جمعآوری کنید. بدنبال یافتن امکانات بیشتر باشید و مراجع اطلاعاتی خود را گسترده تر

کنید. از محدود شدن در یک نقطه نظر اجتناب کنید


دو- تله وضعیت موجود: ماندن و گیر کردندر یک آزمایش به گروهی از مردم یک لیوان تزیین شده هدیه داده شد و به گروهی دیگر یک بسته شکلات سوییسی و به آنها گفته شد که میتوانند این هدایا را با یکدیگر عوض کنند. منطق حکم میکند که حدودا نیمی از این افراد که هدایا را دوست نداشتند ترجیحا آنرا عوض کنند ولی در واقع فقط ده درصد اینکار را کردند. ما تمایل به تکرار رفتار مستمر خود را داریم، مگر اینکه انگیزه تغییر آنها بما داده شود. وضعیت موجود بطور خودکار امتیاز و برتری بر هر گزینه دیگر را داردچه میتوان کرد؟

وضعیت موجود را بعنوان یک جایگزین دیگر در نظر بگیرید و گرفتار مقابله موقعیت فعلی در مقابل تعارض فکرهای دیگر نشوید. از خود سوال کنید که اگر وضعیت موجود شما، موقعیت فعلی نبود، آیا آنرا انتخاب میکردیدشناخت اهداف. در مورد اهداف صریح و روشن باشید و آنها را منتقدانه و عینی ارزیابی کنید و مطمئن شوید که با موقعیت فعلی به آنها دسترسی داریداز زیاده روی در راه اندازی در هزینه ها اجتناب کنید. آنها آنقدرها هم که ما فکر میکنیم بد نیستند

سه‌- تله غرق در هزینه: محافظت از انتخاب اول

شما یک بلیط، غیر قابل برگشت، یک مسابقه بسکتبال را سفارش و پرداخت می‌کنید. در شب بازی، خسته هستید و کولاک شدیدی هم در بیرون وجود دارد. از خرید بلیط پشیمان هستید زیراکه، بیتعارف، ترجیح می‌دهید در منزل جلو بخاری دیواری لم دهید و بازی را از طریق تلویزیون تماشا کنید. حال چه می‌کنید؟ احتمالا، اعتراف سخت است، عاقلانه‌ترین تصمیم، ماندن در خانه است. پول بلیط که خرج شده، چاره‌ای نیست: این یک هزینه غرق شده است و نباید تاًثیری روی تصمیم عاقلانه شما داشته باشد

چه می‌توان کرد؟

با اشتباهات کنار بیائید. از خود بپرسید که چرا اعتراف به اشتباهات گذشته شما را ناراحت می‌کند؟ هیچکس عاری از خطا و کامل نیست، بنابر این ایرادی ندارد که خطا کنید، فقط مطمئن شوید که از هر خطای خود، درسی‌ گرفته‌ایدبه کسانی‌ گوش کنید که گرفتار تصمیمات اولیه خود نشده‌اند. کسانی‌ را پیدا کنید که از تصمیمات گذشته خود پشیمان نیستند و از آنها نظرخواهی کنید

روی اهداف خود تمرکز کنید. ما تصمیم‌گیری می‌کنیم که به اهداف خود برسیم. به مجموعه خاصی‌ از مراحلی که شما را بسمت هدف سوق داده‌اند نچسبید: همواره چگونگی‌ بهبود تحقق اهداف خود را در نظر داشته باشید

چهار- تله تائید: آنچه را که دوست دارید، می‌بینید

احساس می‌کنید که بازار سهام در حال کاهش ارزش است و زمان خوبی‌ برای فروش سهام شما است. فقط برای اطمینان از حدس خود به دوستی‌ که اخیرا تمام سهام خود را فروخته، زنگ میزنید. تبریک میگویم: شما هماکنون در تله تایید گرفتار شدید. شما بجای اینکه در صدد جمع‌آوری اطلاعاتی‌ باشید که خود را بچالش بکشید، در جستجوی اطلاعاتی‌ هستید که نقطه نظر شما را تایید میکنند. اینگونه تعصب نتنها روی شواهد جمع‌آوری شده مؤثر است، بلکه چگونگی‌ تفسیر اطلاعات شما را هم تحت تاثیر قرار میدهد: ما منتقد خوبی‌ برای استدلالاتی که ایده‌های اولیه ما را حمایت میکنند، نیستیم و در مقابل مباحث متضاد با این ایده‌ها مقاومت می‌کنیم

مهم نیست هنگامی که غرق در تصمیم‌گیری اولیه هستیم چه مقدار بیطرف میمانیم، مغز ما همواره با استفاده از احساس قبل از

وقوع (حس ششم)، نسبت به جایگزینی فوری و آنی ‌،ما را مجبور به گرفتار شدن در این تله می‌کند

چه می‌توان کرد؟

خود را در مقابل اطلاعات باز بگذارید. تمام شواهد و مدارک را با دقت مساوی بررسی کنید. با شواهد ناراحت کننده، نرم نباشید. بدانید که چه هستید و چه می‌خواهید: جایگزینها را جستجو کنید و بدنبال اطمینان باشیدیک مخالف خوب بیابید. بدنبال شخصی‌ باشید که با احترام بر علیه ساختار فکری تصمیمات شما بحث کند. اگر توانستید کسی‌ را پیدا کنید، خودتان بحث را شروع کنیدم

وقعیت‌های دیگر را با ذهن باز پذیرا باشید. (تله‌های دیگر را که اینجا بررسی خواهیم کرد نیز در نظر داشته باشید) در هنگام مشاوره سوالات راهنمایی کننده، نکنید. پرسش‌های بی‌طرفانه مطرح کنید که از تایید تعصبات شما بوسیله دیگران جلوگیری شود. سوال: "با سهام خود چه کنم؟" بهتر از "آیا سهام‌ام را امروز بفروشم؟" است

پنج- تله اطلاعات ناقص: فرضیات خود را بررسی کنید

هری مرد درون گرایی است. میخواهیم در مورد شغل او حدس بزنیم. فروشنده یا کتابدار؟ شما کدام شغل را احتمال بیشتری می‌دهید؟ البته شواهد بیانگر اینست که تقریبا و قطعا او یک کتابدار است. آیا در اینجا شرایط شخصیتی او، ما را مجبور به این نکرد که گزینه فروشنده بودن او را فراموش کنیم؟ اینگونه استدلال بسیار اشتباه و یا حداقل، ناقص است

این نتیجه‌گیری ندیده گرفتن این واقعیت است که احتمال فروشندگی اوهم یک درصد است. اگر شما از شخصیت او چیزی نمیدانستید شاید فقط یک درصد امکان اینرا می‌دادید که او کتابدار باشد. این نشاندهنده اینستکه اگر حتی کتابداران افراد درونگرایی باشند با اینحال، امکان دارد که یک درصد از فروشندگان، که شاید هری هم جزو آنان باشد، درونگرا باشند

این فقط یک نمونه از اینستکه اشراف به شواهد ساده چگونه میتواند موجب گمراهی کامل ما میشود. ما با استفاده از تصاویر ذهنی‌ خود و ساده کردن واقعیات، قبل از هرگونه به چالش کشیدن فرضیات مان و دسترسی‌ به اطلاعات کافی‌، نتیجه‌گیری می‌کنیم

چه می‌توان کرد؟

مفروضات خود را شفاف سازید. مشکلات و مسائل را آنگونه که بنظر میرسند، نبینید. بیاد داشته باشید که برای هر مشکل، اطلاعات ضمنی‌ و مفروضات خود را دارید. معمولا بررسی اعتبار مفروضات کار مشکلی‌ نیست، اگر آنها را بخوبی بشناسیم

همیشه از اطلاعات پیچیده‌تر، بجای تصویر ساده ذهنی، استفاده کنید. تصورات پیش هنگام، مانند کلیشه، در بسیاری از موارد‌ میتوانند مفید باشند. اما همواره مراقب باشید که روی آنها زیاد تکیه نکنید. از اطلاعات پیچیده‌تر کمک بگیرید

مترجم: فرشاد سجادی

منبع

http://litemind.com/thinking-traps

No comments: