به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Friday, November 13, 2009

نکته 48- استدلال های غلط در مناظره- قسمت دوم

ا
4- استدلال ظاهراً منطقی
در این حالت گفته می شود که چون روش اثبات یک استدلالی غلط و نامعتبر بوده پس آن فرض غلط است. در اینجا نمی توان گفت چون روش اثبات غلط است، پس آن فرضیه نیز غلط است. شاید آن فرض را بتوان با روش دیگری اثبات نمود. این خطا در استدلال مترسک نیز رخ می دهد.
این نیز استدلال دیگری است که بر اساس اینکه مسئولیت اثبات با چه کسی است، ممکن است درست یا غلط باشد. اگر کسی که فرضیه ای را ارائه می دهد، نتواند آن را اثبات کند، مناظره را باخته است حتی اگر استدلال های دیگری در آستین داشته باشد. علاوه بر این، از منظر داور جلسه مناظره هم چنین کاری بی ارزش و بدون امتیاز تلقی می شود. دلیل این موضوع این است که وقتی کسی ، فرضی را مطرح می کند، مسئولیت اثبات آن با خودش است.
5- استدلال "بده در راه خدا"
به این مثال توجه کنید: «به بچه های فقیر و گرسنه فکر کنید. چگونه می توان آنقدر سنگدل بود که به آنها فکر نکرد. » مشکلی که با این قبیل استدلال ها وجود دارد اینکه چون برای درخواست خود مقداری کمی، ذکر نکرده است بنابراین ناممکن را ممکن، درست را غلط و گرانبها را بی قیمت ساخته است.
البته این مجاز است که وخامت یک مشکل را مورد توجه قرار داد تا راه حلی برای آن یافت. خطا از اینجا رخ می دهد که کمیتی ذکر نمی شود و معلوم نیست اگر چنین کاری انجام شود چه کسانی آسیب می بینند. البته شما نمی توانید با دیدن چنین استدلالی رقیب خود را از میدان به در ببرید مگر اینکه این استدلال حجم عمده مناظره اش را در بر گرفته باشد.

6- استدلال "منزجر کردن"
این استدلال غلط از طریق بیان مکرر یک چیز سعی در اثبات آن دارد. اما هرچقدر که یک موضوع را تکرار کنید، ارزش آن موضوع بیشتر نمی شود. البته اگر یک موضوع درست را مکراراً تکرار کنید خطا نیست بلکه خطا اینجاست که انتظار دارید تکرار یک موضوع غلط، باعث درستی آن شود.
علی رغم این موضوع، این یک خطای رایج در مناظره است و دلیل خوبی هم برای این موضوع هست: هرچقدر بیشتر یک موضوع را بگویید، داور ممناظره آن را بیشتر در حافظه اش نگه می دارد. اولین چیزی که در یک دوره سخنرانی گفته می شود این است که : هرآنچه که می خواهید به مخاطب بگویید را به او بگویید سپس بگویید که چه چیزی را به او گفته اید. متاسفانه بعضی از مناظره کنندگان فکر می کنند این کار را می توانند در هر موقعیتی انجام دهند بدون اینکه به ضرورت آن توجهی داشته باشند. بهترین زمان برای استفاده از این استدلال این است که وقتی حریف نمی تواند ادعایی را ثابت کند در اینصورت شما استدلال ضعیف خود را دائماً تکرار می کنید. اگر شما به عنوان یک مناظره کننده در چنین موقعیتی قرار گرفتید و حریف شما مکراراً استدلال ضعیف خود را بیان کرد، موضوع را به داور مناظره گوش زد کنید.
7- استدلال سیاهی لشکر
استدلال سعی دارد درستی یک موضوع را از طریق اینکه چه تعداد افراد به درستی آن معتقدند، اثبات کند. اما مهم نیست که چه تعداد از افراد به یک موضوع معتقدند و تعداد نفرات بالای معتقد به یک چیز باعث درستی و حقانیت آن نمی شود. ممکن است همه آن افراد در خطا باشند. این استدلال شبیه عوام گرایی است. عوام گرایی تکیه بر عقیده ای دارد که عموم مردم به آن معتقدند تا به این صورت دیگران را نیز متقاعد کند که آن عقیده را بپذیرند. اما استدلال سیاهی لشکر، تکیه بر تعداد نفراتی دارد که معتقد به درستی یک موضوع هستند تا به این ترتیب بتواند اثبات کند آن موضوع درست است. البته تفاوت بین این دو بسیار ظریف است و می توان هر دو را در یک مناظره، یکی تلقی کرد.
8- استدلال تکیه بر اکثریت
این استدلال نیز مانند استدلال سیاهی لشکر است زیرا بیان می کند چون اکثریت با شما موافق است پسشما بر حق هستید.


ادامه دارد

منبع:
http://www.csun.edu/~dgw61315/fallacies.html#Introduction

No comments: