یادگیری از طریق پرسش گری، درباره به خاطر سپردن واقعیت ها نیست بلکه فرموله کردن پرسش ها و رسیدن به یک نگرش صحیح به پرسش ها و مسایل است. این فرایند یادگیری از آنجایی که در تلاش برای یافتن پرسش های صحیح است منجر به عمیق تر شدن فهم از مسایل می شود. بر این اساس ، یادگیری از طریق انجام کار و درگیر شدن در کار می شود.
هدف اصلی این روش ، تغییر در فهم است. یادگیری از طریق پرسش گری، پایه اجتماعی دارد زیرا در این روش یادگیری از طریق کارگروهی است که یادگیرنده در تعامل با دیگر افراد تیم، منابع را شناسایی کرده و نتایجش را در اختیار دیگران می گذارد. بنابراین در این فرایند، یادگیری از طریق تقسیم کار، گفتگو و ادامه دادن کار یکدیگر ایجاد می شود.
الگوی یادگیری از طریق پرسش گری
برای این روش یادگیری، روش های زیادی ارائه شده است. مدلی که در اینجا ارائه می شود یک چرخه است. در این چرخه ایده ها و مفاهیم جدید در تیم یادگیرندگان ایجاد شده و بین آنان پخش می شود. در این مدل، یادگیرندگان تشویق می شوند تا بر اساس اطلاعاتی که جمع آوری کرده اند، طرح سوال کنند و جواب سوال هایشان را بیابند و به این ترتیب به سمت تولید ایده ها و مفاهیم جدید سوق داده می شوند. این فعالیت اغلب با جمع بندی پاسخ ها پایان می یابد. یادگیری از طریق پرسش گری، اغلب به عنوان یک چرخه یا مارپیچ توصیف می شود، که از این گام ها تشکیل شده است: طرح سوال، جمع آوری اطلاعات، ایجاد جواب، بحث، و انعکاس نتایج.
طرح سوال
در این مرحله، یادگیرندگان با تمرکز بر موضوع یا مسئله و جنبه های گوناگون آن، پرسش هایی که ناشی از ابهاماتش درباره موضوع وجود دارد را مطرح می کنند. سوال ها باید چند بار مرور و بازنویسی شود تا کاملاً شفاف و روش شده و بتوانند به خوبی تداعی کننده ابهام و یا آن چیزی باشند که پرسشگر درصدد یافتنش است. مرز روشنی در این گام نیست. تا زمانی که ذهن یادگیرندگان قادر به طرح سوال باشد باید به این مرحله ادامه داد.
بعد از اینکه پرسش ها معلوم شد، بهتر است که طبقه بندی شوند و پرسش های هم سنخ کنار هم قرار گیرند. مثلاً پرسش هایی که درباره چگونگی، چرایی، افراد، گذشته، کاربردها و ... است از یکدیگر تفکیک شود.
جمع آوری اطلاعات
پرسش به صورت طبیعی ذهن پرسش گر را تحریک می کند تا برای یافتن پاسخ بکوشد و او را سوق می دهد تا از طریق جستجو یا کنار هم گذاشتن اطلاعت موجود به اطلاعات جدید دست یابد. از این رو یادگیرنده یا تیم یادگیرندگان اطلاعات را جمع آوری می کنند، دست به مطالعه می زنند، منابع را پیدا می کنند، آزمایش می کنند، مشاهده می کنند، مصاحبه می کنند و هر آنچه که برای یافتن اطلاعات جدید یا سرنخی که آنها را به اطلاعت جدید برساند را انجام می دهند. آنها در این مرحله نیز می توانند طرح سوال کرده یا سوال هایشان را پالایش و بازنویسی کنند.
ایجاد جواب
بعد از اینکه اطلاعات جمع آوری شد باید آنها را ترکیب کرد. از این رو یادگیرنده باید ارتباط بین اطلاعات را بیابد. توانایی در ترکیب مفاهیم نقطه آغاز رسیدن به دانش های جدید است. یادگیرنده در این مرحله ممکن است یادگیرنده به اندیشه های جدید، ایده های نوین و نظریه هایی که تا کنون به ذهنش نرسیده، دست یابد. در این مرحله تمام این اطلاعات باید ثبت و گزارش شود.
بحث
در این مرحله، یادگیرندگان عقاید و ایده هایشان را با یکدیگر در میان می گذارند و از یکدیگر در مورد تجارب و برسی هایشان سوال می پرسند. به اشتراک گذاشتن دانش یک مرحله عمومی از ایجاد دانش است و آنها تلاش می کنند تا نتیجه بررسی های یکدیگر را بفهمند. مقایسه یادداشت ها، بحث درباره نتیجه گیری ها و به اشتراک گذاشتن تجارب مثال هایی از این مرحله است.
انعکاس نتایج
این گام شامل بازنگری و نگاه به عقب است: بازنگری سوال اولیه، مسیر طی شده و نتیجه حاصل شده. یادگیرنده با نگاه به عقب ممکن است به تصمیم های جدید نیز برسد: آیا نتیجه ای حاصل شد؟ آیا پرسش جدیدی به وجود آمد؟ چه چیزی را اکنون می توان پرسید؟ و سوال هایی از این قبیل
ادامه کار
وقتی اولین دور چرخه تمام شد، یادگیرندگان دوباره به گام طرح پرسش می رسند. آنها می توانند دو انتخاب داشته باشند: 1- طرح سوال : یادگیرنده با طرح سوال های جدید یا ترکیب بندی سوال های قبلی، یک دور جدید را آغاز کند. 2- پاسخ دهی: یاگیرنده به این چرخه پایان داده و گزارشی تنظیم کند شامل پرسش های اولیه، طبقه بندی سوال ها و پرسش های جدیدی که حین چرخه تولید شده است. ایجاد یک پاسخ ترکیبی همواره راه حلی بهتر است حتی اگر این پاسخ بیانگر کلیت چرخه طی شده نباشد.
نتایج این مدل آن است که توسط هر یادگیرنده ای و در مورد بسیاری از مسایل قابل انجام است.
نتایج این مدل آن است که توسط هر یادگیرنده ای و در مورد بسیاری از مسایل قابل انجام است.
منبع
No comments:
Post a Comment