به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Saturday, July 03, 2010

نکته 102 - پرسش هاي بازپرسي


در زير برخي از پرسش هايي که در هر نوع بازپرسي و جهت کسب اطلاعات از يک فرد مي تواند مورد استفاده واقع شود، بيان مي گردد

پرسش هاي باز

بازپرسي معمولاً با پرسش هاي بسته (داراي جواب بله/خير) ساده شروع مي شود تا مخاطب بتواند آن را پاسخ دهد. تا زماني که مخاطب، آزادانه در گفتگو شرکت نمي کند، پرسش هاي اصلي را نبايد مطرح کرد

قصد از اين پرسش ها باز کردن يخ بين بازپرس و مخاطب و ايجاد فضاي گفتگوست. مثلاً : گرمت نيست؟ سيگار يا چاي ميل داري؟ کسي که با تو بد رفتاري نکرد؟

شما به عنوان بازپرس بايد در موقعيتي قرار گيريد که پرسشگر شما باشيد. اگر مخاطب به پرسش ها، جواب هاي تکراري داد يا اينکه خواست خودش کنترل صحبت را به دست گيرد، خونسرد باشيد و در عين آنکه رفتار دوستانه و طبيعي داريد، پاسخ هاي غير تعهدآور بدهيد

اگر به مخاطب اجازه پرسش مي دهيد، آن را با قصد مشخصي انجام دهيد، مثلاً اينکه احساس نکند که در يک موقعيت دردسر سازي افتاده است

پرسش هاي بسته

نام يک سوژه را ببردي، مثلاً زمان يا مکان و سپس از طرف ديگر بخواهيد که هرآنچه که درآن باره مي داند را بيان کند. در اين مدت سکوت کنيد و در بين صحبت هاي او وقفه اي ايجاد نکنيد يا مجدداً پرسشي نپرسيد تا اينکه پاسخش تمام شود. اجازه دهيد که موضوع را از زبان خودش بيان کند. مثلاً : شنيدم وقتي که آن فرد روي ريل افتاد، شما در ايستگاه بوديد. لطفاً توضيح دهيد که چه اتفاقي افتاد

فقط يک لبخند کوچک و دائم داشته باشيد و اگر اطلاعات مورد نياز خود را شنيديد، هيجان زده نشويد

پاسخ مخاطب، اول از همه بيانگر ميزان همکاري او با شماست. شما مي توانيد اين گفتگو را مجدداً گوش کنيد تا شکاف ها و تناقض ها را بيابيد همچنين نشانه هايي که مي تواند به استنتاج کمک دهد را پيدا کنيد

پرسش هاي مستقيم

در طرح پرسش هاي مستقيم از به کار بردن واژه هايي که داراي بار ارزشي اجتناب کنيد. مثلاً به جاي واژه مريد از هوادار استفاه کنيد. در هر مقطه از زمان يک پرسش بپرسيد و وقتي جواب آن را گرفتيد به پرسش بعدي برويد. مثلاً :

پرسش مستقيم : وقتي درگير شدي، آيا به او ضربه هم زدي؟

پرسش داراي بار احساسي : وقتي که به او حمله کردي، آيا خواست که از خودش دفاع کند؟

پاسخ به اين پرسش ها به شما اطلاعات مشخصي مي دهد، برخي از حفره هاي موجود در داستان اصلي را پر نموده و مواردي که نياز به صحبت ندارد را آشکار مي کند

پرسش هاي متقاطع

براي اينکه ببينيد آيا تناقضي در جواب ها هست يا نه، در مقاطع گوناگون درمورد يک موضوع واحد، پرسش هاي گوناگون بپرسيد. براي توجيه اين تکرار ها مي توانيد خود را کم هوش يا گيج نشان دهيد. مثلاً:هنگامي که به پشت مغازه رفتي، جيمي کجا ايستاده بود؟

...

جيمي چه کار مي کرد وقتي که داشتي به پشت مغازه مي رفتي؟

....

ببخشيد، من دقيقاً نمي فهمم؛ در تمام اين مدت جيمي چه کار مي کرد؟

اگر جواب ها داراي تناقض بود، به دنبال اطلاعات بيشتر باشيد، پرسش هاي متقاطع بيشتري بپرسيد تا مخاطب خود را بيشر آشکار کند

پرسش هاي بازنگري کننده

پرسش هاي بازنگري کننده براي خلاصه کردن و محک اينکه شما آنچه گفته شده را شنيده ايد، به کار مي رود. براي اين منظور آنچه که متوجه شده ايد را بيان کنيد و از طرف بخواهيد که آن را تاييد يا اصلاح کند. مثلاً: بنابراين، جيمي بعد از ويليام بيرون آمد. درسته؟

آيا چيز ديگري هست که بخواهي بگويي؟


پرسش هاي بازنگري کننده، مي تواند به عنوان يک تله نيز به کار رود، مثلاً خواستن تاييد چيزي که مي دانيد اشتباه است. اين کار براي محک صداقت مخاطب يا فريب او (تا فکر کند که شما را گيج کرده) مفيد است. هنگامي که چنين مي کنيد، به زبان بدن او و نشانه هاي فريبکاري متوجه باشيد

منبع

http://changingminds.org/techniques/interrogation/interogation_questions.htm

No comments: