پس از اجرای مربیگری
ماهانه برای بیش از یکسال و پاسخ به ایمیلهای دانشجویان برای چهار سال، این امتیاز
نصیبم شده که با دید و نگرش دانشجویان با پیشینه های مختلف از اقصا نقاط دنیا بیشتر
آشنا شوم. همچنین برای اینکه معلم دروسی که آنها تحصیل میکنند نیستم، از ارائه پاسخ
مستقیم و یا توضیح برای یک درس و یا موضوع ویژه به آنها محدودیت دارم. در عوض، میباید
به همه مشکلات از نظر یادگیری ازطریق فرامشاوره ای پاسخ داده و حل مشکلات مسائل ظریف
از طریق استراتژیهای قوی برای یادگیری دروس و موضوعات مختلف رابه آنها بیاموزم
تکرار صدها مرتبه
ای این کار با دانشجویان مختلف در زمینه های متفاوت باعث یادگیری قوانینی شده است که
مولد استراتژی یادگیری هر موضوعی میباشد. در این بخش، با شما برخی از این قوانین را
به اشتراک میگذارم
چگونه باید برای
یادگیری یک موضوع ویژه مطالعه کرد؟ این یک سئوال کلی است. جالب است، زیرا هیچ جواب
جامعی هم برای آن وجود ندارد. به عوامل بسیاری بستگی دارد: موضوع در چه موردی است؟
هدف برای یادگیری چیست؟ اگر منظور تنها گذراندن امتحان است، چگونه آنرا آزمایش کنیم؟
از یک دیدگاه کلی،
چندین روش خوب برای شروع تفکر درمورد چگونگی یادگیری موضوعات وجود دارند. این قوانین
کمک به گسترش تقسیم موضوع میکنند تا شما توانایی ابداع طرح ایده خود را بیابید
قانون 1: تمرین
بدست آوردن مهارتها، ارتباط برای درک مفاهیم
بطور کلی هر موضوع
آموختنی به دو دسته تقسیم میشود: اول؛ مسائلی که نیازمند درک هوشی و تفکر هستند و دوم؛
مهارتهایی که نیازمند توانایی انجام آن موضوع میباشند. بیشتر موضوعات آموزشی شامل این
دو ترکیب هستند. برنامه نویسی هم تئوری است و هم عملی، ریاضیات شامل درک ایده ها است،
ولی نیاز به وقت در روشها و راههای خود دارد، در بازرگانی تئوری و دانایی و ذکاوت و
تلاش نیاز است. و این فهرست همچنان ادامه دارد
در بخش اول (مقاله
قبل – نکته 210، مترجم) اشاره شد که بوسیله درک بهتر مفاهیم یادگیری، تمایل به انجام
بهتر کار هم بوجود میاید که البته برای یادگیری مهارت کافی نیست. درغیراینصورت تمایزی
بین باهوش کتابی و دانشگاهی و باهوش خیابانی وجود ندارد
اول؛ درک دانشگاهی
یا تفکری، مفید است، اما این نشانه چیرگی ناخودآگاه نیست. یک برنامه نویس خوب توانایی
حس الگوهای موجود در شیوه های علمی برای حل مسائل را دارد، اما اینگونه حس برای راه
حل مسائل ویژه بی اثر است، حتی اگر ساعتها صرف نوشتن و اثبات آن شود. تنها تمرکز بروی
مفاهیم هم قطعا اشتباه است، حتی اگر در محیطهای دانشگاهی که اغلب انجام آزمایشات تاکید
بر راه حلهای سریع برای حل مشکلات، متداول است
با این حال، اگر
شروع به دیدن تمایزات بین مفاهیم و مهارتها کنید میتوانید دو استرتژی یادگیری جداگانه
برای هر کدام بیابید. برای بدست آوردن مهارت ساعتها وقت لازم است و بدنبال آن تلاش
برای تمرین اصول عملی برای به حداکثر رساندن نتایج. ولی مفاهیم توسط ارتباطات یادگرفته
میشوند. بنابراین درک چیزها سریعتر انجام میگیرد. مطلب شما به کدامیک بیشتر نیازمند
است؟ مهارت یا درک فکری؟ هنگامی که تفاوت را ببینید، وقت خود را صرف نتایج بیهوده نخواهید
کرد
قانون 2: مفاهیم
بر واقعیات ارجحیت دارند. (95% از مواقع)
برخی فکر میکنند
که آموختن بوسیله ترفندهای حفظ کردن بهتراست و نه بوسیله ارتباطات. بعنوان مثال: اگر
من بشما یک لیست از 30 عدد اقلام متفاوت بدهم و از شما بخواهم که اینها را بخاط بسپارید،
تلاش برای ابداع یک الگوی فراگیری احتمالا اتلاف وقت است. در صورتی که اکثریت قریب
به اتفاق موضوعات قابل یادگیری دارای الگو هستند، البته بصورت پنهان. اگر این الگوها
پنهانی نبودند، احتمالا موضوعات مفیدی هم برای یادگیری نبودند. الگوها، مفاهیم را مفید
میسازند. مفاهیم بدون الگو استفاده بسیار محدودی هم دارند، برای همین هم مورد مطالعه
قرار نمیگیرند
این بدین معنی
است که اگر شما در حال یادگیری مطلبی هستید که شامل : ایده های بزرگ و جزییات کم است،
که احتیاج به بخاطر سپردن دارد، همیشه از ایده های بزرگ شروع کنید. دلیل اول اینست
که بسیاری از جزییات تصادفی بنظر میرسند، ولی در واقع در داخل ایده های بزرگ جای دارند. اغلب میتوان از حفظ کردن مطالب زیادی صرفنظر کرد زیرا که مفاهیم، واقعیات را توضیح
میدهند
دلیل دوم این است
که واقعیات اهمیت کمتری از تفکرات عقلانی اکثر دانشجویان دارند. بارها ایمیلهای دریافت
کرده ام مبنی بر اینکه چگونه برخی معلمان بی انصاف آنها را وادار به حفظ کردن این وقایع
بیهوده کرده اند. اما بطور کلی درست نیست. بسیاری از مربیان هم میخواهند که دانشجویان
به درک عمیق اصول برسند، اگر این دسته از دانشجویان قادر به حفظ کردن جزییات هم نباشند
باز هم از پس امتحان بخوبی برخواهند آمد. البته استثنا هم وجود دارد. اما این یکی بعنوان
یک قاعده کلی بخوبی عمل میکند
قانون 3: هرگز
خود را با شتاب برای امتحان آماده نکنید. (هرگز خرخوانی نکنید!)
ناچارا، امتحانی
وجود خواهد داشت که شما تنها بیست و چهار ساعت فرصت دارید و هیچ چیزی هم از آن نمیفهمید. بهیچوجه قصد ربودن جایزه ای برای اثبات اینکه مطالعه با شتاب (خرخوانی) نتیجه ای ندارد
را ندارم. اما شتاب در مطالعه و خرخوانی درست نیست. نه بخاطر اینکه تمام نیروی یادگیری
شما را در یک زمان کوتاه تحت فشار قرار میدهد بلکه بشما فشار میاورد که مطالب را حفظ
کنید
یادگیری بوسیله
ارتباطات در شرایط شتابزده انجام نمیگیرد. معمولا زمان زیادی نمیگیرد (به تجربه من
زمان بسیار کمتری از حفظ کردن مطالب) . اما نیاز بیشتری به زمان برای جا افتادن در
مغز دارد، درحالی که شما به کارهای دیگر هم مشغول هستید. از همه بدتر، اگر تحت فشار
شرایط زمانی و استرس باشید کاملا با شکست مواجه خواهید شد. هنگامی که ادعا کردم بدون
مطالعه زیادی هم میتوان شاگرد ممتاز شد، متقلب نامیده شدم. البته این روزها مشغول بررسی
های دیگر هم هستم، زمان بیشتری برای نگاه کردن فیلم در هنگام امتحانات آخر سال را دارم. فکر میکنم دلیل مطالعه نکردن زیادی و قبول شدن در امتحانات این بود که یادگیری دروس
در واقع از طریق ترمهای شش ماهه انجام میشد و نیازی به شتاب در مطالعه نبود، زیرا که
در تمام کلاسها حضور داشتم و مطالعات و تکالیف را انجام میدادم و تلاش میکردم که در
طول ترم شش ماهه تولید ارتباطات با موضوعات درسی را انجام دهم
هر کسی ممکن است
نسبت به توان خود به کار و تکلیف و یا مطالعه بیشتر نیازمند باشد. ادعای اینکه همه
بدون مطالعه هم میتوانند امتحانات را با موفقیت بگذرانند را ندارم. اما عقیده دارم؛
بجای اینکه در آخر ترم با شتاب و عجله درس بخوانید، از طریق یادگیری همراه با تولید
ارتباطات با موضوع، انرژی و وقت زیادی را میتوانید صرفه جویی کنید
قانون4: تهیه فهرست
برای کنترل مفاهیم مفید است
بتازگی به دانشجویانی
که برنامه های من را دنبال میکنند پیشنهاد میکنم که فهرستی از مفاهیم برای موضوعات
و مطالب خود تهیه کنند. تهیه این فهرست روش خوبی برای رسیدگی و چیرگی به لحظات ترسناک
"من هیچی از این نمیفهمم!" است که بسیاری از دانشجویان با آن موجه هستند
تهیه فهرست برای
کنترل مفاهیم یک راهنمای گام بگام است که اجازه میدهد بر هر موضوعی بآرامی تسلط بیابید
و همچنین کمک میکند که (بدون توجه به ترس و نگرانی و اضطراب) به راه حلهای مسائل پیچیده
برسید
اصول اولیه تهیه
فهرست مفاهیم ساده است: تمام مفاهیم اصلی موضوع درسی را بنویسید. اگر به مشکل برخورد
کردید از دروس اولیه و پیشین خود شروع کنید، اینکار میتواند بشما یک ایده کلی عرضه
کند که بدانید نیازمند به چه چیزی هستید. سپس یک لیست مفاهیم جزیی تر را تهیه کنید.
مثلا برای کلاس امور اقتصادی و مالی میتواند اینطور باشد:
*محاسبات ارزش فعلی
*اوراق بهادار و سود سهام
*تئوری موجودی اوراق بهادار و سودسهام
- محاسبه اوراق بهادار و سودسهام
- حداقل دگرگونی وتغییر سودسهام و اوراق بهادار در سطح جهانی
- ...............
*.........
وقتی تهیه این
لیست به اتمام رسید، برای هر مفهومی که متوجه شدید یک علامت بزنید. و هر مفهوم دیگری
که بخوبی متوجه نشدید، بازگردید و فرآیند 5 مرحله ای (مقاله قبلی، نکته210، مترجم) را تکرار کنید تا زمانی که مطمئن شوید مفاهیم را بخوبی درک کردید
ممکن است که تمام
اینها کار زیادی بنظر برسد (و همینطور هم هست، بویژه اگر شما آپ تودیت و بروز نباشید!) ولی هر کدام از درک مفاهیم بروی شما اثری عمیق میگذارند. هنگامی که اولین مفهوم را
بخوبی درک کردید، درک مفاهیم بعدی سادهتر خواهدشد. تلاش برای به یکباره یادگیری همه
آنها در یک زمان اشتباهی است به شکست منجر میشود
ابتکارات برای
یادگیری بهتر: این تنها یک نقطه برای شروع است. اما شما را به عمق بیشتری میبرد. نکته
اینجاست که اگر برای یادگیری، استرتژی های گسترده تری داشته باشید؛ میتوانید به هر
مطلبی وارد شوید (بویژه مطالب خودآموز بدون معلم) و مسائل را از طریق کنترل جزءبه جزء
حل کنید
در بخش بعدی، قصد
دارم که روشهای سادهتری را برای یادگیری سریعتر بشما عرضه کنم
مترجم: فرشاد
سجادی
منبع:
ادامه دارد
No comments:
Post a Comment