به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Friday, November 05, 2010

نکته 160: خطای ذهنی مقایسه


ذهن ما با قیاس کردن، جهان را می شناسد. مثلاً شما چگونه می گوید چیزی گران است یا ارزان است؟ از طریق مقایسه آن با چیزی دیگر. درسته؟ این برای بسیاری از دیگر موارد هم صادق است. ما در زندگی به طور پیوسته مقایسه می کنیم.

درست است که مقایسه جزء طبیعت انسان محسوب می شود اما قضاوت مبتنی بر مقایسه گاهی منجر به خطا و گرفتن تصمیم های بد می شود.

یک تمرین :

خود را در موقعیت های زیر تصور کنید : برای امروز باید یک خودنویس و یک کت و شلوار بخرید

خرید اول : در فروشگاه لوازم التحریر، شما یک خودنویس مورد نظرتان را پیدا می کنید به مبلغ 11000 تومان. اما مغازه بغلی که 15 دقیقه دیگر باز می کند دقیقاً همین خودنویس را به قیمت 1000 تومان می فروشد. شما چه می کنید؟

خرید دوم: شما یک کت و شلوار زیبا را در مغازه ای می بینید به قیمت 200 هزار تومان. قصد خرید می کنید اما کسی به شما می گوید که دقیقاً همین کت و شلوار در مغازه دیگری که فقط 15 دقیقه تا اینجا راه دارد، به قیمت 190 هزار تومان فروخته می شود. شما چه می کنید؟

این تست را از گروهی از مردم گرفتند و نتیجه این بود که اکثر مردم، حاضر شدند برای خودنویس 1000 تومانی ، یک ربع صبر کنند اما برای برای کت و شلوار نه. در اینچا چه اتفاقی افتاد. 10 هزار تومان برابر 10 هزار تومان است. مگر نه؟

آنچه روشن است اینکه ذهن فریب خورد. در هر دو حالت می شد 10000 تومان به ازای 15 دقیقه وقت، صرفه جویی کرد. قیمت آن کالاها، اصلاً تاثیری نداشت. تنها سوالی که در اینجا باید پرسیده می شد، این بود: با 15 دقیقه وقت گذاشتن می توان 10000 تومان صرفه جویی کنم. آیا ارزش دارد؟ گاهی شاید با 15 دقیقه صبر کردن ضرر بزرگتی ایجاد شود و یا اینکه اگر فرد 15 دقیقه زودتر به مجل کارش برود بتواند بیشتر کسب درآمد کند

خطای رخ داده این بود که ذهن، میزان صرفه جویی را به نسبت قیمت اولیه حساب کرد. مسئله اینجاست: ما چیزها را در نسبت شان با یکدیگر نگاه می کنیم نه اینکه ارزش هر چیز را مستقل از دیگر چیزها حساب کنیم

چند مثال در مورد خطای مقایسه

مقایسه خود با دیگران: اگر خود را با دیگران مقایسه کنید (از هر منظری که می خواهید) شما افسرده خواهید شد زیرا همواره کسانی هستند که بهتر از شما می باشند

برنده شدن (و یا بازنده شدن) : برنده مدال نقره، از برنده مدال برنز احساس بدتری دارد. کسی که مدال نقره دارد، خود را نسبت به کسی که مدال طلا دارد مقایسه می کند در صورتی که کسی که مدال برنز دارد خود را نسبت به کسی که اصلاً مدالی ندارد مقایسه می کند

سود بردن از یک معامله بزرگ: یک تکنیک معروف این است که اول گران ترین محصل را به مشتری نشان دهید. بعد وقتی که جنس ارزان تری را نشان می دهید، مشتری به نظرش کالای ارزانی را خریده است در صورتی که آن کالا ممکن است اصلاً ارزان نباشد ولی مشتری فکر می کند که چه معامله خوبی را انجام داده است.

گاهی مردم گران ترین چیز را می خرند زیرا قیمت آن نسبت به یک چیز ارزان ، بزرگ به نظر نمی رسد. مثلاً کسی ممکن است برای ماشینش که 25 میلیون تومان می ارزد، یک صندلی چرمی 3 میلیون تومانی بخرد اما خرید یک مبل 3 میلیون تومانی برای خانه اش، کار سختی به نظر برسد زیرا معیاری برای مقایسه ندارد.

چگونه بر این خطا غلبه یابیم؟

برای رهایی از دام مقایسه، در مورد چیزها به صورت مطلق فکر کنید. به جای اینکه چیزی را در مقایسه با چیزهای دیگر ببینید، آن را از منظر (پرسپکتیو) بزرگتری مشاهده کنید.


منبع

http://litemind.com/relativity/

No comments: