به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Sunday, August 23, 2009

نکته 28- وجوه تفکر انتقادی - قسمت چهارم



ا 11- مقایسه وضعیت های مشابه
قدرت یک ایده به توان اجرای آن است. متفکران انتقادی سعی دارند با به کار گیری ایده ها و بینش ها برای موقعیت های جدید، این توانایی را افزایش دهند. این موضوع به آنها اجازه می دهد تا از امکانات و تجربیاتشان به شیوه های گوناگون استفاده کنند، شرایط گوناگون را درک کرده و راه های مفید برای اندیشیدن در شرایط جدید را پیدا کنند.
هربار که ما از یک بینش و یا قاعده ای استفاده می کنیم، فهم مان را هم از آن بینش و یا قاعده و هم از آن موقعیت بالا می بریم. یادگیری و مطالعه صحیح شرایطی را فراهم می کند که از منابع و امکاناتمان استفاده بیشتری را ببریم. برای مثال، مطالعه تاریخ ذهنمان را برای درک وقایعی که به صورت یک الگو تکرار شده اند آماده می کند. یک فرد آگاه در دام استفاده تک بعدی از دانش نمی افتد بلکه هر دانش را به صورت مجزا در نظر می گیرد و آنها را به شیوه های گوناگون در کنار هم قرار می دهد. هر شیوه در نظم دهی دانش منافع خاص خود را دارد.

12- ایجاد زاویه نگاه: عقیده، استدلال و نظریه
حقایق به صورت طبقه بندی شده و برچسب خورده وجود ندارند. راه های گوناگونی برای دسته بندی واقعیت ها وجود دارد. ما چگونه می توانیم افکار و عقایدمان را طبقه بندی کنیم؟ افراد غیر متفکر می پندارند که طرز تلقی آنها از مسایل تنها طرز تلقی صحیح است. متفکران خودگرا ذهنیت دیگران را به سمتی سوق می دهند که به نتایج مطلوب خودشان برسند.

متفکران انتقادی روش خودشان در تفکر را می شناسند و می دانند که چگونه زاویه نگاهشان را از میان تحلیل منتقدانه تجربیاتشان ایجاد کنند.
آنها می دانند که چگونه راه های پذیرفته شده در فهم موضوعات را مورد سوال قرار دهند و از پذیرفتن منفعلانه نقطه نظرات زعمای جامعه می پرهیزند. آنها نقطه نظر خودشان را می دانند و می توانند در مورد آن به خوبی صحبت کنند. برای این منظور آنها باید عقاید خودشان، دلایل خودشان و نظریات خودشان را داشته باشند.

13- روشن کردن موضوعات، نتایج و عقاید
هرچه یک موضوع یا یک عبارت کاملتر، واضح تر و درست تر باشد، بحث در مورد به کارگیری و یا صحت آن ساده تر و مفیدتر خواهد بود. قبل از آنکه در مورد ادعایی موافقت و یا مخالفت خود را اعلام کنیم باید آن را به درستی درک کنیم.
این مفهوم ندارد اگر بگوییم "من منظورت را متوجه نمی شوم اما هرچه باشد با آن مخالفم". متفکران انتقادی ادعاهای مسئله خیز، مفاهیم و استانداردهای ارزیابی را می دانند و بر این موضوع اشراف دارند که دانستن قبل از قضاوت کردن است. آنها بین واقعیت و تفاسیر، عقاید، قضاوت و نظریه تفاوت قائل هستند. همچنین آنها می دانند که برای فهم و ارزیابی هرکدام، چطور سوال های صحیح را بپرسند.
14- درک و تحلیل مفهوم لغات و عبارات
تفکر انتقادی و مستقل نیازمند درکی روشن است. یک روشن اندیش، مفاهیم را می داند و اینکه چه لغات و عباراتی برای بیان یک موقعیت مناسب است. توانایی ارائه یک تعریف دلیلی بر فهم نیست بلکه شخص باید بتواند در آن باره مثال های واضح زده و مفاهیم را به خوبی به کار گیرد.

15- درک ارزش ها و استانداردها
متفکران انتقادی می دانند که بیان یک عبارت ، جایگزین ارزیابی آن نیست. آگاهی از فرایند یا اجزاء ارزیابی، برای رسیدن به یک ارزیابی صحیح موثر است. این فرایند مستلزم آن است که معیارها و استانداردهای ارزیابی روشن و واضح باشند.
متفکران انتقادی از ارزش هایی که بر آن اساس قضاوت می کنند آگاه هستند و چرایی آن ارزش ها را می دانند. برای ایجاد یک معیار، متفکران انتقادی باید دلیل و قصد ارزیابی را بدانند و اینکه چه مواردی مورد ارزیابی واقع می شوند. متفکران انتقادی برای ارزیابی به زوایای گوناگون دید توجه دارند.

ادامه دارد

No comments: