در این موارد شما یک خرافاتی هستید؟
وقتی که بدون دلیل عقیده ای را می پذیرید
وقتی که معتقدید جهان به وسیله شانس یا هوس اداره می شود
وقتی که رابطه بین علت و معلوم را نادیده می گیرید
وقتی که عقلانیت را پشت سر می گذارید
وقتی که تصور می کنید همه چیز زاده ذهن است
وقتی که به انرژی بدون لحاظ کردن ماده، یا به ماده بدون لحاظ کردن انرژی توجه دارید
هرکسی تا اندازه ای خرافاتی است. پایه خرافات، نادانی است. خرافات ترس از ناشناخته است، خرافات اعتقاد به جادو است، خرافات اعتقاد به شانس است و به همین ترتیب خرافات اعتقاد به چیزی است که اشتباهاً علت یک پدیده تلقی می شود.
جالب اینکه افراد خرافاتی فکر می کنند که آنچه بدان معتقدند، پایه علمی دارد ولی علم هنوز بدان مرحله ای نرسیده است که آنرا بپذیرد.
اگر با بعضی از ورزشکاران یا هواداران آنها صحبت کنید، آنها به یک سری اعمالی معتقدند که انجام آنها منجر به رسیدن به نتیجه بهتر می شود مانند پوشیدن لباس های خاص، به همراه داشتن برخی وسایل، گفتن یک سری اذکار، خوردن غذاهایی که طی مراسم ویژه ای تهیه شده اند و مواردی از این دست.
خرافات ناشی از تفکر انتخابی است. تفکر انتخابی فرایندی است که فرد تنها مدارک و نشانه هایی که خودش مایل است را توجه دارد در حالی که به دیگر عقاید یا نشانه ها توجهی ندارد. البته تفکر انتخابی با تفکر آرزوگرا (تفکری که فرد شواهد و گزارش ها را مطابق میل خود تفسیر می کند) و یا تفکر متعصبانه (توجه به آنچه که عقیده او را تایید می کند) متفاوت است.
عقاید خرافی باعث می شود که فرد آنچه را که از کنترلش خارج است یا در برابرش ناتوان است را توجیه کند. البته در بسیاری از عقاید خرافی، رگه هایی از حقیقت دیده می شود اما این حقیقت به شدت تحریف شده و حتی به ضد خودش تبدیل شده است.
علی رقم اینکه واقعیت ها و دانشی که در نزد بشر امروز است به مراتب بیشتر از نیکان ماست، اما ما از نیکانمان خرافاتی تر هستیم، زیرا آنها بر اساس همان دانش کمی که داشتند عمل می کردند اما ما از دانش زیادی که داریم، بی بهره ایم.
وقتی که بدون دلیل عقیده ای را می پذیرید
وقتی که معتقدید جهان به وسیله شانس یا هوس اداره می شود
وقتی که رابطه بین علت و معلوم را نادیده می گیرید
وقتی که عقلانیت را پشت سر می گذارید
وقتی که تصور می کنید همه چیز زاده ذهن است
وقتی که به انرژی بدون لحاظ کردن ماده، یا به ماده بدون لحاظ کردن انرژی توجه دارید
هرکسی تا اندازه ای خرافاتی است. پایه خرافات، نادانی است. خرافات ترس از ناشناخته است، خرافات اعتقاد به جادو است، خرافات اعتقاد به شانس است و به همین ترتیب خرافات اعتقاد به چیزی است که اشتباهاً علت یک پدیده تلقی می شود.
جالب اینکه افراد خرافاتی فکر می کنند که آنچه بدان معتقدند، پایه علمی دارد ولی علم هنوز بدان مرحله ای نرسیده است که آنرا بپذیرد.
اگر با بعضی از ورزشکاران یا هواداران آنها صحبت کنید، آنها به یک سری اعمالی معتقدند که انجام آنها منجر به رسیدن به نتیجه بهتر می شود مانند پوشیدن لباس های خاص، به همراه داشتن برخی وسایل، گفتن یک سری اذکار، خوردن غذاهایی که طی مراسم ویژه ای تهیه شده اند و مواردی از این دست.
خرافات ناشی از تفکر انتخابی است. تفکر انتخابی فرایندی است که فرد تنها مدارک و نشانه هایی که خودش مایل است را توجه دارد در حالی که به دیگر عقاید یا نشانه ها توجهی ندارد. البته تفکر انتخابی با تفکر آرزوگرا (تفکری که فرد شواهد و گزارش ها را مطابق میل خود تفسیر می کند) و یا تفکر متعصبانه (توجه به آنچه که عقیده او را تایید می کند) متفاوت است.
عقاید خرافی باعث می شود که فرد آنچه را که از کنترلش خارج است یا در برابرش ناتوان است را توجیه کند. البته در بسیاری از عقاید خرافی، رگه هایی از حقیقت دیده می شود اما این حقیقت به شدت تحریف شده و حتی به ضد خودش تبدیل شده است.
علی رقم اینکه واقعیت ها و دانشی که در نزد بشر امروز است به مراتب بیشتر از نیکان ماست، اما ما از نیکانمان خرافاتی تر هستیم، زیرا آنها بر اساس همان دانش کمی که داشتند عمل می کردند اما ما از دانش زیادی که داریم، بی بهره ایم.
No comments:
Post a Comment