به ياد سيصد و شصت روز مظلومانه زندانی شدن استاد ايليا

Wednesday, May 05, 2010

نکته 61- آموزش تفکر انتقادی - آناليز معنايی جملات - قسمت پنجم


اشتباهات کلامي – عدم شفافيت

زبان هم مي تواند براي گيج کردن و به اشتباه انداختن به کار رود و هم براي قابل فهم تر کردن عقايد. يکي از کارکردهاي اصلي تفکر انتقادي، تعيين همين اشتباهات کلامي است. اجازه دهيد که موضوع را با مهم ترين اشتباه کلامي شروع کنيم يعني عدم شفافيت

عدم شفافيت يعني روشن نبودن معني. کلام يا مفهوم به چند دليل مي تواند غير شفاف باشد. يک دليل داشتن معاني چندگانه و دو پهلو است. دليل ديگر وجود ابهام است؛ ابهام يعني اينکه مورد اطلاق آن کلام دقيقاً معلوم نيست. همچنين عدم شفافيت، مي تواند کامل نبودن معني کلام باشد. اجازه دهيد اين سه موضوع را تک به تک مورد بررسي قرار دهيم:


معاني دوگانه

داشتن معاني دوگانه به چند صورت است

الف- دوگانگي کلامي: در اين حالت کلمه داراي معاني گوناگون است مانند عميق که هم براي عمق فيزيکي به کارمي رود مانند برکه عميق و هم براي داشتن مفهوم گسترده مانند کتاب عميق

ب- دوگانگي نسبت به يک مرجع : در اين حالت مشخص نيست که مرجع کلام کدام است. مثلاً علي و رضا به يکديگر خوردند و خون جاري شد. در اين جا مشخص نيست چه کسي دچار خون ريزي شد؛ علي يا رضا. يا اينکه همه به مهماني آمدند. در اين جا نيز قطعاً منظور از همه، تمام انسان ها نيستند اما منظور چه کساني هستند؟

انسان ها دوست دارند که از عبارات عمومي استفاده کنند مثلاً تمام سياستمداران فاسدند. معني کلامي اين جمله اين است که هيچ سياستمداري نيست که فاسد نباشد. البته منظور آن فرد هم همه سياستمداران نيستند اما مشخص نيست مرجع کلام او چه کساني هستند.

پ- دوگانگي دستور زباني: اين دوگانگي بر اثر ساختار دستور زبان شکل مي گيرد. به عنوان مثال بحث خشونت در تلويزيون. اين مي تواند به معني تصاوير خشونت آميز در برنامه هاي تلويزيوني باشد يا به معني بحثي با موضع خشونت در برنامه هاي تلويزيون.

ابهام

واژه وقتي مبهم است که حدود کاربرد آن دقيق نباشد. يعني مواردي هست که مشخص نيست که واژه بدان اطلاق مي شود يا نه. به عنوان مثال يک اتاق بدون درب و پنجره و بدون لامپ، قطعاً تاريک است. اگر ما يک چراغ 100 واتي را در آن استفاده کنيم، روشن خواهد شد. اما اگر از يک ديمر براي لامپ استفاده کنيم، نور کم کم از بين خواهد رفت و اتاق به تدريج تاريک خواهد شد. اما زمان مشخصي نيست که بگوييم از اين لحظه به بعد، اتاق تاريک است. واژه هاي تاريک و روشن داراي مرز مشخصي نيستند. هم چنين واژه "شخص بلند قد" داراي ابهام است زيرا مشخص نيست که از چه اندازه اي به شخص مي توان بلند قد گفت. اين بدان معني است که دقيقاً معني واژه مشخص نيست. کلماتي همچون سنگين، تاريک، با هوش، ارزان و ... نيز داراي چنين ابهامي است.

توجه کنيد که بين ابهام و دوگانگي بايد تفاوتي قايل بود. يک لغت مي تواند مبهم باشد گرچه داراي معني دوگانه نباشد و يک کلمه دوگانه داراي معاني متفاوت اما دقيق و غير مبهم باشد.

واژه هاي مبهم در زندگي روزمره مي تواند داراي کاربرد بسياري باشد زيرا معمولاً ما دقت زيادي را به کار نمي گيريم.

يک استدلال بد که اغلب به کاربرده مي شود اين است که بين الف و ب تفاوتي نيست چون مشخص نيست که در چه حالت الف است و در چه حالت ب. به عنوان مثال از آنجايي که بيان تشخيص اينکه چه کاري درست است و چه کاري غلط، منجر به آن مي شود که نسبت به انجام آن کار بي تفاوت شويم. اين يک استدلال غلط است زيرا شايد نقطه مرزي مشخص نباشد اما تفاوت بارز است. مانند مثال اتاق روشن و تاريک که مرز بين روشني و تاريکي مشخص نيست اما اين بدين معني نيست که تاريکي و روشني با هم برابرند.

وقتي به دنبال آن هستيم که صحبتي دقيق داشته باشيم، بايد از ابهام اجتناب کنيم زيرا ابهام جنبه اطلاعاتي محتواي يک استدلال را کاهش مي دهد. به عنوان مثال:

او کاملاً پير است، درواقع دقيقاً 80 سال

او کاملاً پير است در واقع حدود 80 سال

او کاملاً پير است

مثلاً برخي از افراد چنين پرسش هايي را مطرح مي کنند: آيا مي توان اين ساز را زود ياد گرفت؟ آيا فلان امتحان راحت است ؟ اما واژه هاي راحت و زود در اين پرسش ها داراي ابهام است

واژه هاي ابهام دار در يک استدلال، اثبات درستي يا غير درستي را ناممکن مي سازد. البته در موارد غير تعهدآور و براي رسيدن به مزاياي شخصي مي توان از واژه گان مبهم استفاده کرد. مثلاً : به عنوان يک وزير مي پذيرم که تا حدي مسئوليت دارم – دولت هنگامي که زمانش برسد در اين باره اقدام مقتضي را خواهد داشت.

معني ناتمام

واژه هنگامي داراي معني ناتمام است که معني آن وابسته به چيزي باشد که بعداً بايد مشخص شود. به عنوان مثال: عشق بهتر است يا پول؟ خوب بستگي دارد. اگر کسي در حال مرگ از گرسنگي باشد براي او پول بهتر است. واژه هايي مانند مفيد، مهم، مشابه و بهتر داراي چنين ويژگي هايي هستند. وقتي مي گوييم چيزي مفيد است بايد مشخص کنيم که در چه کاري مفيد است

تمرين

مشخص کنيد که مثال هاي زير داراي کداميک از انواع عدم شفافيت هستند؟

براي فروش : يک ميز آنتيک مناسب براي بانوان با پايه هاي ضخيم

براي فروش : 10 سگ شکاري و تازي

او ميز را در 50 متري سمت راست ماشين جلو خانه قرار داد

مري، پيتر و پال را دوست دارد و سوزان هم او را دوست دارد

درست نيست که بعد از غذا، آسپيرين و الکل مصرف شود

چگونه مي توانستي، اين ادعاها را اثبات يا دقيق تر کني؟

انجام اين پروژه ، واقعاً در حال طولاني شدن است

ما پيش بيني مي کنيم که افراد زيادي به مهماني خواهند آمد


منبع

http://philosophy.hku.hk/think/meaning/pitfalls1.php


No comments: